آرش یاوری
حکومت جمهوری اسلامی تا کنون تلاش میکرد که روابط خود با همسایگان شمالی را در سطحی مطلوب نگهدارد و یا حداقل احترام متقابل در روابط با کشورهای شمالی و ناحیه قفقاز را حفظ کند.
اما در هفته گذشته تنش در روابط حکومت تهران و جمهوری آذربایجان به طور بی سابقه ای افزایش یافته و به مانور نظامی پشت مرزهای هر دو کشور هم رسیده است.
بدون شک منشا این تنش نه عوارض ۱۳۰ دلاری است که کامیون داران ایرانی مجبورند به نیروهای آذربایجان که به تازگی بر بخشی از جاده زمینی ایران ارمنستان مسلط شده اند بدهند و نه ادعاهای فرماندهان سپاه که میگویند اسراییل پایگاهایی در نزدیکی ایران و در خاک جمهوری آذربایجان احداث کرده.
بلکه منشاء این تنش ها از توافق میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان برای احداث یک کریدور بین نخجوان و سرزمین اصلی یعنی جمهوری آذربایجان است. در حقیقت اگر این کریدور احداث شود دسترسی زمینی ایران به روسیه مسدود شده و کریدور شمال جنوب که به واسطه ایران دسترسی روسیه به آبهای خلیج فارس و شبه قاره هند را فراهم میکرد مسدود می شود.
اکنون جدا از تحولات ژئوپلتیک در منطقه این سوال را باید طرح کرد که چه اتفاقی رخ داده که ایران از سوی همسایه هاییش در حال به حاشیه رانده شدن و منزوی شدن است؟
برای پاسخ به این سوال باید عملکرد حکومت فقها در ایران را نیز مورد بررسی قرار داد چرا که وضعیت فعلی ایران در همه حوزه ها محصول همین عملکرد است.
سابقه حکومت جمهوری اسلامی مملو از تصمیمات اشتباه و عملکرد خلاف منافع ملی است و این تصمیمات غیرکارشناسی و اشتباه ایران را در بسیاری از زمینه ها در لبه پرتگاه قرار داده و اصلاح مسیر اشتباه زمان و هزینه بسیاری میطلبد.
برخی از این تصمیم ها آثاری فوری و ملموس بر تمامی مردم ایران داشت داشته که برای نمونه می توان به موضوع لجاجت رهبر جمهوری اسلامی و ممنوع کردن واردات واکسن از آمریکا و انگلیس از یک سو و اصرار بر تولید واکسن داخلی اشاره کرد که باعث شد جان دهها هزار نفر به خطر بیفتد و هزاران نفر هم بر سر همین تصمیم اشتباه جان باختند.
اما تصمیماتی هم هستند که در ظاهر آثار آنی و یا ملموسی ندارند اما در واقع منافع ملی ایرانیان را به شدت به خطر می اندازد هزینه های هنگفتی برای ایران دارند و البته آنچه که روشن است منافع ملی ایران با منافع حکومت جمهوری اسلامی هم راستا نیست و در بسیاری از موارد منافع ملی فدای منافع حکومت شده است.
ماجراجویی هسته ای علی خامنه ای و یا فعالیت های منطقه ای سپاه را میتوان از همین دست اقدامات دانست که هزینه های فراوانی بر کشور و مردم تحمیل کرده اما حکومت دینی بقای خود را در این دست فعالیت ها می بیند.
اما نه تنها بلند پروازی های هسته ای علی خامنه ای برای ایران امنیت و رونق نیاورد بلکه ایران را با تحریم های گسترده روبرو کرد. تحریم های گسترده بین المللی که نتیجه عملکرد حکومت جمهوری اسلامی بود هزینه های مستقیم و غیر مستقیم باور نکردنی به کشور وارد کرده است که همچنان شهروندان ایرانی با آن دست به گریبانند.
ماجراجویی های منطقه ای حکومت در سوریه و عراق و یمن نیز نه تنها برای ایران و ایرانی دستاوردی نداشت بلکه حتی بر خلاف وعده های برخی از مسئولین جمهوری اسلامی مبنی بر مشارکت سودآور در بازسازی سوریه، دمشق ترجیح داد با کرملین همراه باشد و از نمد سوریه کلاهی برای اقتصاد در حال احتضار ایران دوخته نشد.
از دیگر مواردی که میتوان به عنوان مثالی روشن در خصوص تضاد منافع میان حکومت روحانیون از سویی و مردم ایران از سوی دیگر در نظر گرفت توافق ۲۵ ساله با چین است که بسیاری از کارشناسان و کنشگران سند جامع همکاری میان دو چین و ایران را یادآور قراردادهای ننگینِ ترکمنچای و گلستان میدانند.
مثال هایی از این دست را میتوان در تاریخ ۴۳ ساله عمر نظام ولایت فقیه به وفور در ایران مشاهده کرد و بی تردید مسئول تمام این خسارات و بی تدبیری ها رهبر پیشین و فعلی جمهوری اسلامی است.
علی خامنه ای در تمام موضوعات فرهنگی اقتصادی سیاسی و اجتماعی در ایران حرف آخر را میزند و به خصوص در سیاست خارجی تصمیم گیر اصلی ولی فقیه است.
گرچه در محافل سیاسی داخل ایران عنوان میشود که موضوعات مهم مرتبط با سیاست خارجی در شورای عالی امنیت ملی بررسی می شود و همین شورا درباره این امور تصمیم گیری میکند اما واقعیت این است که این شورا نهایتا نقش مشورتی دارد و تصمیم نهایی با علی خامنه ای است.
علی خامنه ای طی ۳۰ سال گذشته با اتکا به سپاه پاسداران، جمهوری اسلامی را به یک حکومت خودکامه مذهبی تبدیل کرده و او که نگرانی نسبت به پاسخگو بودن در برابر افکار عمومی ندارد مدام در حال اتخاذ تصمیماتی اشتباه است و البته همین تصمیمات اشتباه تاثیر به سزایی بر سرنوشت کشور داشته است.
اگر حکومت ایران یک حکومت نرمال و برآمده از رای شهروندان بود در آن صورت اولویت چنین حکومتی منافع ملی بود نه آمریکا ستیزی و صدور انقلاب و دامن زدن به ناآرامی ها در منطقه.
در آن صورت می توانستیم امید داشته باشیم که روابط خارجی کشورمان نیز به گونه ای پیش برده شود که هم نقشی فعال و درخور ایران در منطقه ایفا کند و هم مورد احترام همسایگان قرار گیرد.
جمهوری اسلامی برای حفظ ایدئولوژی مذهبی خود با صرف هزینه های هنگفت که کمر اقتصاد ایران را شکسته است به قدرت موشکی در منطقه بدل شده همچنین گروه های کوچک و بزرگی از شبه نظامیان در عراق و سوریه و غزه و لبنان را سازمان دهی و مسلح کرده که گوش به فرمان علی خامنه ای هستند اما با همه این تفاسیر جمهوری اسلامی هر روز نسبت به روز قبل تاثیر گذاری کمتری در منطقه دارد و برای حل و فصل ماجرای تنش در قفقاز وزیر خارجه دولت ابراهیم رئیسی دست به دامان روسیه می شود.
بدون شک ایران لایق حکومتی کارآمد است که بتواند در برابر مشکلات پیش روی در دنیای جدید منافع ملی را فدای توهم ها و بلند پروازی های ایدئولوژیک نکند.
خبرگزاری (خبرگاه) حزب سکولار دموکرات ایرانیان، ۷ اکتبر ۲۰۲۱