فرارسیدن زمستان در ایران بار دیگر با خبرهایی درباره کمبود گاز و همچنین کمبود برق و مشکلاتی در زندگی مردم و فعالیت واحدهای تولیدی و صنعتی همراه شده است. با اینکه کشف میدان گازی چالوس در دریای مازندران، ایران را در صدر فهرست کشورهای دارای ذخایر گاز قرار داد اما همچنان دغدغه زمستان و هوای سرد و تأمین گاز مورد نیاز کشور وجود دارد.
شهریور امسال وزیر نفت دولت سیزدهم از کمبود گاز در زمستان خبر داده بود؛ علت کمبود گاز نه سرمای هوا، بلکه مشکلات جدی در زیرساختهای صنعت نفت و گاز کشور است. جمهوری اسلامی در ۴۲ سال گذشته ۴ هزار و ۸۰۶ حلقه چاه نفت و گاز را در مناطق نفتخیز خشکی و دریایی کشور حفاری کرده و هزاران میلیارد دلار از ثروت کشور را برای تکملیل این پروژهها هزینه کرده است. در حالی که از کشف نخستین چاه نفت در مسجد سلیمان استان خوزستان بیش از یک قرن میگذرد اما به دلیل برنامههای توسعهای ناکارآمد جمهوری اسلامی، چند سال است زمستانها با بحران کمبود گاز و در پی آن، تابستانها با بحران کمبود برق سپری میشود.
بر اساس آمارهای دولتی، ایران روزانه بیش از ۷۰۰ میلیون مترمکعب گاز از پارس جنوبی برداشت میکند و از مجموع ۳۷ سکوی در حال بهرهبرداری، ۱۷ سکوی اصلی با ظرفیت تولید روزانه ۲۸ میلیون مترمکعب گاز و ۲۰ سکوی فرعی با ظرفیت تولید ۱۴ میلیون مترمکعب در روز در خلیجفارس نصب و به بهرهبرداری رسیده است. این میدان گازی عظیم با قطر مشترک است و اگرچه این کشور تولید گاز از میدان پارس جنوبی را از سال ۱۹۹۰ میلادی آغاز کرد اما اولین فاز گازی ایران برای برداشت گاز از این میدان مشترک در سال ۲۰۰۱ میلادی آغاز شد! عقبماندگی ۱۱ ساله ایران در برداشت گاز از این میدان مشترک در حالیست که در طی دو دهه گذشته نیز جمهوری اسلامی همچنان در تکمیل فازهای مختلف پروژههای پارس جنوبی با عملکردی کُند روبرو بود.
در این میان، هنوز فازهای مختلف پارس جنوبی تکمیل نشده و به بهرهبرداری نرسیده، گویا بوی الرحمن این میدان گازی بلند شده است. مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس چندی پیش اعلام کرد که «تولید گاز از میدان مشترک پارس جنوبی به پیک ظرفیت رسیده و از حدود چهار سال آینده، سالانه به اندازه یک فاز، پارس جنوبی اُفت تولید خواهد داشت».
آمارهای حکومتی بیانگر اینست که ۴۳ درصد از درآمد کشور، ۶۳ درصد از گاز نیروگاهای کشور و ۷۵ درصد از گاز خانگی کشور از پارس جنوبی تأمین میشود. این تولید انرژی بیش از نیمی از درآمد جمهوری اسلامی را تأمین کرده است. برای نمونه، در سال ۱۳۹۹ بودجه کشور معادل ۶۴۰ هزار میلیارد تومان بوده و ارزش محصولات پارس جنوبی در همین سال برابر با ۳۸۴ هزار میلیارد تومان محاسبه شده؛ یعنی ۵۴ درصد درآمدهای دولت از محصولات پارس جنوبی بوده است.
سرمایهگذاری بیهدف و ناکارآمد!
ایران با ۳۲ تریلیون مترمکعب، دومین ذخایر بزرگ گازی و با ۱۵۸ میلیارد بشکه نفت، چهارمین ذخایر بزرگ نفت جهان را در اختیار دارد اما عدم سرمایهگذاری هدفمند در صنعت نفت کشور و کمبود فناوری سبب شده کشور با تهدید «نیاز به واردات» در سالهای آینده روبرو شود. جواد اوجی وزیر نفت دولت سیزدهم اعلام کرده که برای پاسخ به نیازهای کشور باید ۱۶۰ میلیارد دلار در این حوزه سرمایهگذاری شود. از سوی دیگر گفته شده که اگر تا ۴ سال آینده ۵۴ میلیاد دلار سرمایهگذاری خارجی در توسعه میادین گازی جذب نشود ایران برای تأمین گاز مصرفی، نیازمند واردات خواهد شد.
بر اساس گزارشی که مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در امرداد ۱۴۰۰ منتشر کرد، سرمایهگذاری در حوزه اکتشاف و توسعه میادین نفت و گاز کشور از سال ۹۱ روند نزولی شدید داشته و از حدود ۲۳ میلیارد دلار در سال ۹۱ به حدود سه میلیارد دلار در سالهای ۹۷ و ۹۸ سقوط کرده است.
سرمایهگذاری جمهوری اسلامی در همه حوزههای اقتصاد کشور بدون توجه به تقویت زیرساختها و اولویتبندی هدفمند صورت گرفته و صنعت نفت و گاز ایران هم از این قاعده زیانبار مستثنا نبوده است. بخشی از سرمایهگذاری در بخش صنعت نفت و گاز ایران در قرارداد ۲۵ ساله جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین قرار است به طرف چینی سپرده شود. در مقابل اما جمهوری اسلامی امتیازهایی عجیب به چین واگذار کرده. بر اساس اطلاعاتی که تا کنون منتشر شده سرمایهگذاری ۲۸۰ میلیارد دلاری در صنعت نفت و انرژی ایران در این قرارداد پیشبینی شده اما در مقابل نفت و گاز ایران با ۳۰ درصد تخفیف به چین فروخته میشود؛ چین برای پرداخت پول نفت ایران دو سال مهلت دارد و آنرا با ارز دلخواه میپردازد! همچنین چین میتواند دو سوم مبلغ خرید نفت و گاز را به صورت نقدی (یوآن) به ایران پرداخت کند و یک سوم را به شکل کالا و خدمات!
در شمال کشور نیز میدان گازی چالوس در آبهای سرزمینی ایران به بهانه همکاری در توسعه و بهرهبرداری به چین و روسیه سپرده شده است. در این قرارداد شرکتهای گازپروم و ترانساویل روسیه در مجموع ۴۰ درصد، سی.ان.پی.سی و سی.ان.او.او.سی چین در مجموع ۲۸ درصد و شرکت اکتشاف و تولید خزر ایران (KEPCO) ۲۵ درصد سهم دارند. ۷ درصد باقیمانده «درآمد مستقیم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» از این پروژه است و به دو حساب بانکی متعلق به سپاه پاسداران در شانگهای و ماکائو که هر دو شهر بندری تحت حاکمیت جمهوری خلق چین هستند واریز میشود. همچنین تا ۵۰ سال آینده اختیار این میدان بزرگ گازی در دست قرارگاه «خاتم الانبیاء» سپاه پاسداران خواهد بود.
البته ناکارآمدیها تنها به باد دادن منابع گازی و نفتی کشور با «نگاه به شرق» نیست بلکه در حوزه مدیریت داخلی نیز اتفاقات عجیبی روی میدهد. به دلیل رانت و پول گسترده در حوزه مدیریتی مرتبط با صنعت نفت، گاز و پتروشیمی، سالهای گذشته مقامات ومَناصب مرتبط با این حوزه نیز به محلی برای رقابت جناحین نظام تبدیل شده است. در این میان معیار انتصاب مدیران به روابط رانتی آنها ارتباط دارد نه تخصص!
در آخرین نمونه عبدالعلی علیعسگری رئیس سابق صداوسیمای حکومت به عنوان مدیرعامل شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس منصوب شد. هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس ۴۰ درصد پتروشیمی کشور را در اختیار دارد و به تنهایی ٢٠ درصد ارز سامانه «نیما» را تأمین میکند. ۱۵ شرکت تولید پتروشیمی زیرمجموعه این هلدینگ است. با احتساب شرکتهای غیر صنعتی و آموزشی، این عدد به ۶۰ شرکت میرسد. فروش داخلی و صادراتی هلدینگ پتروشیمی در سال ٢٠٢٠، حدود ۸٫۴ میلیارد دلار بود. این هلدینگ سی و هفتمین شرکت شیمیایی دنیاست.
بار سنگینی که بر اقتصاد و مردم تحمیل میشود
عملکرد نامطلوب و پریشان جمهوری اسلامی در حالی صنعت نفت و گاز کشور را در بنبست قرار داده که بحران در تأمین گاز مصرفی در کشور اثرات منفی دیگری نیز بر زندگی مردم و اقتصاد ایران دارد.
کمبود گاز جدا از اینکه روند زندگی روزانه مردم را در فصل زمستان مختل میکند، تولید برق را نیز به شدت کاهش میدهد. بسیاری از نیروگاههای آبی تولید برق به دلیل خشکسالی و مدیریت نادرست منابع آب کشور نتوانستهاند سهم قابل قبولی در تأمین برق کشور داشته باشند. نیروگاه اتمی بوشهر هم که بر خلاف پول هنگفتی که در آن هزینه شد، به برنامه هدفگذاری شده در تأمین برق نرسیده است. نیروگاههای بخاری که با سوزاندن گاز به تولید برق میپردازند، در زمستان به دلیل ناتوانی دولت در تأمین گاز مصرفی در بخش خانگی، با کمبود سوخت گاز روبرو شده و ناچار به سوزاندن مازوت روی میآورند. مازوت یا نفت کوره آلایندگی زیادی دارد و بحران آلودگی هوای شهرها را در سالهای گذشته تشدید کرده است.
بر اساس آمارها نیروگاههای کشور پارسال «شش میلیارد لیتر» سوخت مازوت و دو برابر این میزان، گازوئیل مصرف کردهاند که نسبت به سال ۹۷ دو برابر شده است. پاییز امسال وزارت نیرو هشدار داد که به دلیل کمبود گاز انتظار میرود فعالیت نیروگاههای برق کشور نیز در زمستان محدود شود و کشور با کمبود برق مواجه شود؛ موضوعی که عبدالرضا شیخان دبیر انجمن صنفی کارفرمایان صنعت سیمان نیز به آن اشاره کرده و گفته است «نگرانی ما این است که ما همزمان با قطع گاز، قطعی برق به علت مشکل سوخت نیروگاهها داشته باشیم».
در چنین شرایطی مردمی که زمستان با «اُفت فشار» یا «قطع» گاز روبرو هستند، در طول سال نیز باید منتظر قطع وقت و بیوقت برق باشند.
روی دیگر این چرخه ویرانگر، اختلال و توقف فعالیت واحدهای تولیدی و صنعتی است که به «کاهش تولید»، «کاهش صادرات»، «کاهش ارزآوری» و «گرانی» میانجامد. در هفتههای گذشته گاز بسیاری از واحدهای صنعتی و تولیدی از جمله واحدهای تولید فولاد و سیمان قطع و در نتیجه تولید در این واحدها با کاهش روبرو شد. همچنین وزارت نفت روزانه ۲۰ میلیون مترمکعب از گاز صنایع پتروشیمی را کاهش داده است. بسیاری از شهرکهای صنعتی در ایران این روزها با مشکل قطع گاز و برق و یا افزایش قیمت آنها روبرو هستند که در هر صورت سبب افزایش هزینهها و کاهش سطح تولید در آنها میشود.
در همین رابطه رضا شهرستانی عضو انجمن فولاد گفته که مازوت به کارخانههایی از جمله فولاد تحویل داده شده اما محیط زیست به دلیل آلودگی هوا به کارخانهها اجازه استفاده از مازوت را نمیدهد. احتمالا قیمت فولاد در ماههای آینده به دلیل افزایش بهای تولید فولاد گران میشود و این مسئله در قیمت کالاهای پاییندستی نقش دارد.
این روند زیانبار نشان میدهد هزینههای ناکارآمدی جمهوری اسلامی از جمله در عدم توسعهی هدفمند صنایع مادر و میادین گاز کشور، مانند دیگر بخشها، بطور مستقیم و غیرمستقیم بر مردم و اقتصاد کشور تحمیل میشود.
روشنک آسترکی
برگرفته ای از سایت کیهان لندن، ۳۰ ژانویه ۲۰۲۲