کرملین، کعبه من نیست

علی‌محمد اسکندری‌جو
سالهاست روسی نمی‌خوانیم اما باید روسیه را بخوانیم ‏چرا که به باورم آینده ما، آلمان نیست که فردای ما امروز ‏روسیه است. اصولا آگاهی عمومی ما از فرهنگ روسی ‏و سیاست کرملین به گونه حیرت‌آوری کم است. بی‌‏گمان روسیه “پوشکین” هم همان روسیه “پوتین” نیست. ‏روسیه پوشکین سرشار از ادب و زیبایی و هنر و لطافت ‏است حال آنکه روسیه پوتین همان روسیه “دوگین” است؛ ‏روسیه آکنده از نفرت و انزجار از غرب به‌ویژه آمریکا. ‏هر چه پوشکین بشارت عشق و دوستی می‌دهد دوگین ‏اما بر فراز کرملین ندای شوم جنگ و بوی خون می‌‏دهد.

الکساندر دوگین که در ایران سالهاست برخی او را ‏فیلسوف فیلسوفان و دانشمند و نابغه دهر خطاب می‌کنند ‏همان موجودی است که در غرب او را فاشیست متوهم و ‏‏”مغز” ولادیمیر پوتین می‌شناسند. دوگین سالها در ایران ‏‏”خیمه” زد و اینجا و آنجا سخن راند تا سرانجام توانست ‏در نگاه به شرق به‌ویژه کرملین سهیم باشد. هشت سال ‏پیش این تئوریسین دکترین “اوراسیا” در حالی که آر.پی.‏جی بر دوش می‌کشد فریاد جنگ با اوکراین سر می‌‏دهد. رجزخوانی او چنان بالا گرفت که حتی کرملین ‏مجبور شد وی را از دانشگاه اخراج کرده و بی‌صدا به ‏تهران بفرستد تا آنجا به عنوان استاد مدعو به تبیین ‏دکترین اوراسیایی بپردازد و در ضمن بذر نفرت از ‏غرب را نیز پراکنده کند و حتی جایزه هم بگیرد!‏

این سرنوشت تراژیک که اوکراین امروز دچار آن گشته ‏نتیجه سالها تلاش الکساندر دوگین و حلقه یاران او در ‏همان “دهلیز” کرملین و مجلس دوما است. بی‌سبب ‏نیست که تمام مقامات روسی که اتحادیه اروپا و امریکا ‏امروز آنها را تحریم کردند همه از دوستان و عاشقان ‏الکساندر دوگین هستند؛ همان یارانی که سالها همنشین ‏پوتین و یار غار و شکار او هستند. نظرات افراطی ‏دوگین علیه ارزش‌های غربی چنان در نهادهای امنیتی و ‏نظامی و نیز اتاق فکرهای رنگارنگ روسیه نفوذ کرده ‏است که به باورم نباید حیرت کنیم که چرا امروز تانک‌های روسی به بهانه مبارزه با “فاشیسم” وارد اوکراین ‏شدند بلکه حیرت کنیم چرا هشت سال پیش چنین نکردند ‏که امروز می‌کنند. مگر کرملین با کاپیتالیسم الیگارشیک ‏روسی می‌تواند به جنگ کاپیتالیسم غربی رفت؟ آیا ‏‏”حقیقت” نخستین قربانی جنگ نیست؟ جنگ روسیه با ‏اوکراین آیا جنگ حق علیه حق است یا جنگ حق علیه ‏باطل؟

در سال‌های گذشته بسیار به نظرات افراطی و جایگاه ‏هولناک دوگین در کرملین و نفوذ او در خارج از مرزها ‏هشدار دادم و حتی وی را “گوژپشت” کرملین خواندم و ‏نوشتم که این گوژپشت گاهی “ناقوس” جنگ و خون و ‏تجاوز را از بام کرملین به صدا در می‌آورد.‏

پیداست تراژدی خونین اوکراین در این روزهای سخت ‏نباید بهانه شود تا فرصت‌طلب شوم و با قلم قلیایی علیه ‏روسوفیل‌های وطنی بنویسم، به‌ویژه علیه آنها که این ‏سال‌ها نان “برلین” می‌خورند و منت کرملین می‌کشند. ‏کتاب‌ها و مقالاتم نشان می‌دهند که بیست سال است ‏روسیه و پوتین و دوگین را می‌خوانم و البته علیه ‏فراکسیونی از حزب توده هم که هر هفته “جیره خشکه” ‏از کرملین دریافت می‌کنند تا به نام نقد و تفسیر هفتگی ‏در ارگان حزب منعکس کنند نیز نقدهایی نوشته‌ام و ‏اهانت‌ها شنیده‌ام.‏

مدتی ست رفقا به برخی منتقدان که گاهی نقدی نسبت به ‏مواضع فراکسیون حزب توده دارند به‌جای پاسخ اما حمله ‏و اهانت می‌کنند که ملالی نیست به‌جز دوری دیالوگ!‏

با این حال رفقا هم‌چنان چشم انتظار مسکو هستند که این ‏بار جیره خشکه هفتگی را چگونه ترجمه کنند تا در تبیین ‏سیاست مسکو همه روسوفیل‌های وطنی از چپ و راست ‏خشنود شوند. گویی رفقا بر قامت پوتین “شنل” فرماندهی ‏استالین انداخته‌اند تا ارتش رهایی بخش سرخ را به جبهه ‏جنگ علیه “فاشیسم” اوکراینی بفرستد و “زلنسکی” هم ‏پنداری هیتلر زمانه گشته است.

شاید هم این شاخه از حزب توده با حزب کمونیست ‏روسیه قرارداد “کاپیتولاسیون” امضا کرده است؛ مگر نه ‏اینکه این رفقا در چند سال گذشته از ساورنتی و استقلال ‏حزبی بسیار دور شده‌اند. کاپیتولاسیون روسی چنان ‏گریبان گرفته است که بعید به نظر می‌رسد رفقا روزی ‏تحت لوای “انترناسیونال” یا جهان وطنی بخواهند حتی ‏نقدی “نرم” و نمکین از بلندپروازی پوتین در اوکراین ‏داشته باشند. البته کادر مرکزی حزب دیرین توده تمایل ‏ندارد اعلام کند برخی مطالب ترجمه شده و انتشار یافته ‏در ارگان حزبی را همان شاگردان “الکساندر دوگین” می‌‏نویسند و به عنوان جیره خشکه به برلین می‌فرستند تا در ‏سایت منعکس شود. امروز چندان حیرت‌انگیز نیست که ‏ائتلاف شوم مشهور به “نعل اسب” از کرملین به برلین ‏رسیده است.‏

هزار سال پیش که روس‌ها برای یافتن و انتخاب دین و ‏جهان‌بینی جدید به یونان رفتند و از امپراتوری بیزانس با ‏کوله‌باری از سخت‌افزار و نرم‌افزار فرقه دینی ‏ارتدوکسی (صلیب و انجیل و تسبیح و بیرق و عَلم و ‏کتل) به کشور بازگشتند، زیبنده بود آن زمان عنایتی هم ‏به میراث آتن و ارسطو و افلاطون و سقراط می‌داشتند. ‏شایسته بود آنها “دیالوگ” را نیز به دوش می‌کشیدند و ‏همراه کشیشان ارتدوکسی چند مستشار یونانی هم به ‏روسیه می‌آوردند تا اندک اندک دولت و ملت را با ‏سازوکار دیالوگ آشنا کند تا امروز جهان شاهد چنین ‏ریشخند و نیشخند پوتین به دیالوگ و عقلانیت و منطق ‏غرب نباشد. الکساندر دوگین به سبب کرونا به ایران سفر نمی‌کند اما از طریق ویدئو کنفرانس همچنان فعال است؛ ‏یاران و شاگردان وی هم تفسیرها و نقدهای بسیاری را ‏هفتگی در اختیار حزب قرار می‌دهند. امید که روزی ‏کرملین کعبه هیچ ایرانی نباشد، خواه چپ باشد و خواه ‏راست.‏

الکساندر دوگین در تهران

برگرفته از سایت ایران امروز، ۳ مارس ۲۰۲۲