خورشید شَعیری
میان ترکیه و ایران یک جنگ تجاری نابرابر جریان دارد. در این جنگ، بر خلاف آنچه ممکن است تصور شود، سقوط لیر نقطه قوت ترکیه است.
در پنج سال گذشته لیر ترکیه نزدیک به دو سوم ارزش خودش را از دست داده و این طبعا مصائب اقتصادی بزرگی برای ترکیه دارد. افت ارز ترک در ایران هم باعث افت میشود: سقوط ارزش لیر مانند یک لنگر به مزیتهای صادراتی ایران هم چنگ میزند و آن را با خود پایین میکشد.
ارزش پول همسایه اروپایی ایران، گرچه پنج سال سختی را سپری کرده اما یک سال گذشته وضعیت به مراتب پیچیدهتر شده است. اقتصاد ترکیه که با وجود تجربه مداوم کاهش ارزش ارز، هنوز تورم بالای بیست درصد را تجربه نکرده بود، در تنها ۹ ماه گذشته، بارها تورم بالای ۸۰ درصدی را به چشم دید. این سقوط اما تنها برای اقتصاد ترکیه نیست. افت ارزش لیر به ارزش ریال ایران هم چنگ میزند و از سود صادراتی این اقتصاد نحیف هم میکاهد.
تورم ترکیه تا همین یک سال پیش، یعنی سپتامبر ۲۰۲۱ زیر ۲۰ درصد بود؛ اما بحران انرژی، بدهیهای ترکیه و آثار منفی کرونا بر گردشگری این کشور، نمودار تورم را صعودی کرد. این تنها عاملهای جهش تورم در ترکیه نبودند. سیاستهای پولی عجیب و غریب رجبطیب اردوغان و پافشاری او بر آنها با وجود هشدارها، روند کاهش ارزش لیر برابر دلار را ادامهدار و پرسرعت کرد. ناگفته پیداست که کاهش ارزش لیر چطور اثر خود را بر اقتصاد ترکیه نشان داد: با «تورم». در این مدت رئیس جمهوری ترکیه، نرخ بهره را با «فرمان» شخصی خود کاهشی نگه داشت. در حالی که براساس الفبای اقتصادی نرخ بهرههای بانکی در مواجهه با تورم، روندی افزایشی پیدا میکنند. هدف هم جمعآوری پولهای سرگردان و توسعه سیاستهای انقباضی است. در این مدت، نرخ بهره ترکیه از ۱۹ درصد به ۱۳ درصد کاهش یافت و در مقابل، نرخ تورم از بیست درصد به فراتر از ۸۰ درصد هم رسید، بالاترین سطح تورم از سپتامبر ۱۹۹۸ تا امروز. این نرخ را تا بالای ۱۰۰ درصد هم ارزیابی کردهاند.
اقتصاد ترکیه به تازگی ضربه مهلکتری هم خورد: بانک مرکزی ترکیه خلاف انتظار بازار و روند تورم، نرخ بهره را یک واحد درصد دیگر کاهش داد. دلار هم در واکنش سقف تاریخی ۱۸ لیری را شکست و یک سقوط دیگر برای لیر ثبت شد. بازارها انتظار داشتند که سیاستگذار پولی نرخ بهره را حداقل بیتغییر بگذارد اما این نهاد مرجع، عدد نرخ بهره را از چهارده به سیزده درصد کاهش داد. ماجرا این است که به باور اردوغان: «نرخ بهره بالا دشمن اقتصاد و مادر همه زیانها است» − اعتقادی برگرفته از آموزه “بانکداری اسلامی”. رئیسجمهوری اسلامخواه ترکیه هر رئیس کل بانک مرکزی را که با این رویکرد مخالف باشد اخراج میکند. نتیجه اینکه بانک مرکزی ترکیه در تنها سه سال، چهار رئیس جدید به خود دیده است. بیشتر اقتصادهای جهان در مواجهه با تورم نرخ بهره را کاهش دادهاند و ترکیه روند دیگری در پیش گرفته است.
کاهش ارزش لیر با همه مضرات اقتصادی که برای معیشت مردم ترکیه دارد، میتواند مزیتهای رقابتی کالاهای ترک را افزایش دهد. در واقع کمارزش شدن ارز هر کشور میتواند باعث تقویت صادرات و پرارزش شدن آن میتواند باعث رشد واردات برای کشورها شود. بر این اساس، هم زمان که ارزش لیر کاهش پیدا میکند، از یکسو از هزینههای تولید به لیر کاسته میشود؛ پس کالاهایی که در ترکیه تولید میشدند حالا با لیر کمارزشتری تولید میشوند. اما از سوی دیگر، صادرکننده ترک میتواند آسانتر کالاها را صادر کند و ازای آن ارز قویشدهتری تحویل بگیرد. برابری نرخ ارز باعث میشود که صادرکننده ترک، در ازای دلار یکسان با قبل، لیر بیشتری نقد میکند. در چنین شرایطی صادرکنندگان انگیزه بیشتری برای صدور پیدا میکنند. بر همین اساس است که بانک مرکزی ژاپن، با یک اقتصاد صادراتمحور، ارزش ین را مقابل دلار به شکلی دستوری پایین نگه میدارد. از این دید، اردوغان هم مدعیست که در پی افزایش صادرات ترکیه است. این امر اما در مجموع مشکل اقتصاد ترکیه را حل نکرده است.
کاهش ارزش لیر اقتصاد ایران را هم متأثر میکند. به نظر میرسد که روند کاهشی بهای ارز کشور همسایه، ایران را در حجم و ارزش صادرات متضرر خواهد کرد. دلایل این آسیب را در سه وجه میتوان بررسی کرد.
یک: نخست اینکه ایران در بازارهای منطقه، در رقابت تنگاتنگی با همسایه خود قرار دارد. ایران، در حوزه مواد غذایی و محصولات کشاورزی در بازارهای آسیای میانه و کشورهای همسایه (یعنی بازارهای روسیه، عراق، افغانستان، ازبکستان و…) با ترکیه رقابت میکند. کاهش ارزش لیر باعث میشود که صادرکننده ترک، با قوای بیشتر و شرایط تسهیلشدهتری با ایران وارد میدان نبرد شود. به بیان دیگر صادرکننده ترک حالا به سود بیشتری نسبت به سال گذشته دست پیدا میکند؛ البته با صادرات همان میزان کالایی که پارسال تولید و صادر میکرده است.
از سوی دیگر کالای ترک از مزیت کیفیت بهتر و بالاتر نسبت به محصولات ایرانی برخوردار است. در چنین بازاری شانس برنده بودن ایران، با قیمت ارزان رخ میدهد که حالا از دست رفته است. با این حساب مزیت قیمت هم برای ایران از بین رفته است.
زیرساختهای صنعتی و تولیدی ترکیه شرایط مناسبتری نسبت به ایران دارد، مزیتی که باعث میشود با دست بالاتر و بازتر کالا تولید کند و در این تولید، استمرار داشته باشد.
دو: دومین نکته این است که خود ایران، یکی از واردکنندههای بزرگ محصولات ترک است. (در حوزههای غیر رقابتی در بازارهای منطقه). اثر این عامل میتواند خود را اینطور نشان دهد: با کاهش ارزش لیر، صادرات محصولات ترک به ایران افزایش پیدا خواهد کرد و احتمالا بازار ایران به زودی با موج واردات محصولات ترک مواجه خواهد شد. پس به احتمال بالا در آیندهای نه چندان دور، تراز تجاری ایران و ترکیه منفیتر خواهد شد.
سه: نکته آخر، صنعت توریسم ترکیه است. بدیهیست زمانی که لیر ارزانتر در اختیار ایرانیان قرار بگیرد، مسافرت به ترکیه با افزایش چشمگیری روبهرو خواهد شد؛ چرا که ایرانیها با ریالی که در اختیار دارند، میتوانند لیر بیشتر خرج کنند. نتیجه این روند، خروج ارز بیشتر از ایران به مقصد ترکیه است. البته احتمالا جذابیت ترکیه به عنوان مقصد سرمایهگذاری در حوزه مسکن روندی نزولی طی خواهد کرد.
ایران هم در سالهای گذشته تکانههای شدید ارزی تجربه کرده است؛ اما آنهنگام، ریال ایران نتوانسته لیر ترکیه را تهدید کند و حتی احتمال آن هم مطرح نشد. برای نمونه قیمت دلار در نخستین ماه سال ۱۳۹۹ حدود ۱۶ هزار تومان بوده اما در اوایل پاییز همان سال از ۳۰ هزار تومان هم عبور کرده است.
در مدتی که لیر ترکیه در حال سقوط است، دو عامل باعث شدند ایران در موازنه بازرگانی خود با این کشور، متحمل ضرر هم بشود: یک: نخست آنکه، ایران در تحریم است و دلیل اصلی کاهش ارزش ریال همین امر است. طبیعیست ارزی که تحریم است، امکان ورود به رقابت با ارزهای رقیبش را ندارد. در مقابل ترکیه ارتباط خود را با مجامع اقتصادی جهانی گسترش میداد و مستحکم میکرد.
دو: زیرساختهای صنعتی و تولیدی ایران در چهار دهه گذشته عقب نگهداشته شده بودند. پس مزیت تولید کیفی برای محصولات ایرانی وجود نداشت، محصولاتی چون خودرو، پوشاک و…. کالاهایی که بتوانند در رقابت با ترکیه برنده باشند. اینجا ممکن است، «مغلطه نفت» رخ دهد، اما روشن است که ایران در محصولاتی مانند نفت، گاز و پتروشیمی با ترکیه رقابت نمیکند. پس بررسی مزیتهای رقابتی، در کالاهاییست که هر دو کشور در بازار منطقه سر صادرات آن میجنگند.
به آنچه گفته شد باید این را هم اضافه کرد که دست بالای ترکیه در صنعت توریسم به اندازهای قدرت دارد که ارز این کشور را در موقعیت برتر نسبت ریال نگه دارد؛ همین هم عاملی بود برای اینکه ایران نتواند از کاهش ارزش ریال آنگونه که باید سود ببرد.
اگر وضعیتی که امروز رخ داده است، با پاسخ مناسب اقتصاد ایران مواجه نشود، به دلایلی که توضیح داده شد، میتواند به افت صادرات غیر نفتی ایران بیانجامد و تراز تجاری کشور را کاهش دهد. با توجه به اینکه بازارهای آسیای میانه در دوره تحریم، اهمیتی پررنگی برای بقای اقتصاد ایران دارد، کشور باید پاسخ اقتصادیای برای حل این وضعیت داشته باشد. رفع تحریم، حل معضلات حمل و نقل و استفاده از برتریهای ژئوپلتیک ایران، در نظر گرفتن بستههای حمایتی از صادرات و کاهش هزینههای تولید برای صنعت گران، عواملیست که در چنین شرایطی میتواند دست اقتصاد ایران را بگیرد. اما آیا تصمیمهای سیاستگذار کلان چنین شرایطی را برای اقتصاد کشور فراهم خواهد کرد؟ داوری بر اساس سابقه تصمیمهای جمهوری اسلامی، پاسخ را آسان خواهد کرد: «خیر».