گزارش آغاز ماه دوم با نام اوین و به یاد همه زندانیان

«تهران شده بازداشتگاه، اوین شده کشتارگاه» − این از شعارهای تازه جنبش است. دیروز خانواده‌های زندانیان مقابل زندان اوین تجمع کردند. میدان شوش تهران هم به اعتراضات پیوست. شهرهای کردنشین همچنان از کانون‌های اصلی اعتراض‌اند. دانشگاه‌های تهران، تبریز، نجف آباد و شهرکرد مقاومت را ادامه می‌دهند. از شعارهای دانشجویان: «فکر نکنید امروزه، قرار ما هر روزه»

اعتراضات سراسری به مرگ دولتی مهسا (ژینا) امینی با شعار «زن، زندگی، آزادی»، روز یکشنبه ۲۴ مهر به ماه دوم ورود کرد. تهران و کردستان بار دیگر صحنه‌ بزرگترین اعتراضات بودند، در تهران منطقه میدان شوش و بازاریان و کارگران آن به اعتراضات سراسری پیوستند، یزد سومین شب اعتراض‌ها را گذراند.

مقابل زندان اوین، خانواده‌های نگران زندانیان تجمع کردند. نیروهای حکومتی روز ۲۳ مهر، زندانیان را پشت در بند ۷ که در حال سوختن بودن حبس کردند و وقتی زندانیان در را شکستند، به سمت زندانیان تیراندازی کردند.

مرکز رسانه قوه قضاییه صبح روز ۲۵ مهر خبر داد که تعداد کشته‌های حمله نیروهای حکومتی به زندانیان زندان اوین از چهار نفر به هشت نفر افزایش یافته است. پیش‌تر، این مرکز گفته بود که چهار نفر کشته شدند و چهار نفر حال‌شان در بیمارستان وخیم است. بیش از ۶۰ نفر مصدوم شدند.

دانشگاه‌های تهران که روز ۲۳ مهر، صحنه سرکوب امنیتی از سوی نیروهای حراست و لباس شخصی‌ها بودند، روز ۲۴ مهر پرشمارتر آمدند. آنها در آغاز ماه دوم اعتراضات سراسری، الگوی قبلی خود را که بیشتر هفته‌ای دو بار تجمع و تظاهرات سازمان‌دهی می‌کردند شکستند و به نیروهای سرکوب نشان دادند که دانشگاه جای مقاومت دانشجوست.

تجمع خانواده‌ها مقابل زندان اوین
تجمع‌های اعتراضی در تهران از صبح روز یکشنبه ۲۴ مهر، مقابل زندان اوین با حضور خانواده‌های زندانیان و همراهان آنها شکل گرفت. برخی از خانواده‌ها کل شب را از مقابل زندان نرفتند. مصطفی نیلی، وکیل و زندانی سیاسی، از جمله افرادی بود که در آنجا حاضر شد تا هم به خانواده‌های موکلانش و هم به سایر خانواده‌ها جهت پی‌جویی وضعیت زندانی‌ها کمک کند.

آنچه در بند ۷ و ۸ اتفاق افتاده و آنچه بر سر زندانی‌ها آوردند هنوز دقیق مشخص نیست. پیش از آتش‌سوزی، تراکم بند ۷ بالاترین بوده است. این بند که الان وضعیت زندانی‌های آن مشخص نیست شامل تعدادی از بازداشتی‌های سیاسی اخیر هم هست.

ارتباط‌ خانواده‌ها با زندانیان سایر بندها از جمله زندانی‌های بند زنان (نسوان)، بند ۲۰۹، بند دو الف و بند ۲۴۰ هم محدود است. تماس‌های تلفنی کوتاه‌تر از دقیقه و اجازه ملاقات‌ هم لغو شده است. خبرهایی که در تماس‌های کوتاه تلفنی به خانواده‌ها از سوی زندانیان رسیده و برخی از آنها با زمانه در میان گذاشتند از این قرار است:

تراکم بالای زندانی در همه بندها، عدم دسترسی مناسب به خدمات‌ بهداشتی، غذا و داروهای موردنیاز زندانیان، و نبود جای کافی برای خواب؛
تخلیه بند ۷ و انتقال زندانی‌های این بند به جای دیگری در زندان؛
انتقال دست‌کم ۴۰ زندانی از بند ۸ اوین به زندان‌های دیگر؛
انتقال دست‌کم ۱۲ زندانی زخمی به بهداری زندان و انتقال دست‌کم ۵۰ زندانی مصدوم به مراکز درمانی؛
مداوا نشدن برخی از زندانیانی که در شامگاه ۲۳ مهر، زخمی شدند و یا گلوله ساچمه‌ای خوردند.

منابع حکومتی از جمله حشمت‌الله حیات‌الغیب، مدیرکل زندان‌های استان تهران که مقابل دوربین ایرنا روز ۲۴ مهر زندان را نشان داد، چنین روایتی را عرضه کرده‌اند: زندانیان در بند ۷ به قصد فرار درگیری و حریق ایجاد می‌کنند. کانون درگیری و آتش سوزی اولیه بند ۷ بوده است اما به بند ۸ هم می‌رسد؛ بخش‌هایی از بند ۷ و کارگاه خیاطی نزدیک به آن سوخته است؛ نیروهای سرکوب از جمله نیروهای امنیتی، فراجا، سپاه و بسیج برای سرکوب زندانی‌ها به اوین می‌آیند؛ هیچ زندانی‌ای موفق به فرار نمی‌شود.

وضعیت و نام برخی از زندانیان سیاسی‌ای که از بند ۸ به زندان رجایی شهر منتقل شده‌اند مشخص شده است ازجمله، امیرعباس آزرم وند، ابوالفضل نژادفتح، یاشار توحیدی، عادل گرجی، یاشار دارالشفا، کاوه دارالشفا. همگی را در زمان انتقال کتک زدند.

امیرعباس آذرم‌وند در تماسی با همسرش گفت که به حدی او را با باتون زده‌اند که به دلیل درد دنده‌هایش نمی‌تواند حرف بزند. به او همچنین گلوله ساچمه‌ای شلیک کردند و اکنون در رجایی‌شهر زخمی است. آرش جوهری را با باتون زده‌اند و اکنون زخمی و در رجایی‌شهر است. یاشار توحیدی را با گلوله ساچمه‌ای زخمی کردند و در بهداری اوین است. بیشتر این نام‌ها، زندانی‌های حوزه فعالیت کارگری هستند.

سپیده قلیان، زندانی سیاسی مدافع کارگران از بند زنان اوین در ۲۴ مهر پیام فرستاد و گفت در شامگاه ۲۳ تیر، در زندان وضعیت مانند «جنگ» بود. به گفته او برخی از زندانیان در میان آتش، صداهای مهیب و تیراندازی برای «برای نجات خود در را شکستند و خود را به محوطه هواخوری رساندند. ولی تک‌تیراندازها شلیک می‌کردند و گاز اشک‌آور می‌زدند.»

از آغاز خیزش سراسری در یک ماه گذشته شهرهای کُردنشین از صحنه‌های کانونی اعتراضات مردمی بوده‌‌اند. در این مدت کوتاه کسبه و بازاریان حداقل پنج بار به نشانه اعتراض و همراهی با معترضان با بستن مغازه‌ها و بازار به اعتصاب عمومی پیوستند.

یکشنبه شب ۲۴ مهر، معترضان به قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی در شهرهای کردستان و دیگر مناطق کُردنشین علی‌رغم فضای میلیتاریزه شده و تداوم سرکوب نهادهای امنیتی و نظامی به مانند شب‌های گذشته، اما به صورت پراکنده و محله‌محور به خیابان‌ها آمدند.

معترضان پیرانشهری باز هم در خیابان حضور داشتند.

اولین تصاویر منتشر شده عصر یکشنبه از ادامه اعتراضات مردمی در شهرهای کُردنشین، نشان می‌دهد که مردم معترض در پیرانشهر به خیابان آمدند و همزمان با بلند شدن صدای معترضان ماشین‌ها هم با بوق ممتد آن‌ها را همراهی و حمایت می‌کنند.

جوانان معترض در سنندج در چندین نقطه مختلف به خیابان آمدند. سنندج از کانون‌های اعتراضات مردمی در یک ماه اخیر بوده است. روز شنبه ۲۳ مهر نیز مغازه‌ها برای پنجمین بار در این شهر از زمان آغاز خیزش جاری به نشانه اعتراض بسته باقی ماند.

معترضان در میدان نبوت سنندج با روشن کردن آتش که دود ناشی از آن در ویدئوی منتشر شده قابل مشاهده است، در خیابان حضور یافتند.

ویدئوی دیگری از سنندج نشان می‌دهد که در محله «غفور» اعتراض‌ها جریان داشته است.

سقز، زادگاه ژینا (مهسا) امینی از دیگر شهرهای کردستان بود که عصر یکشنبه اعتراض‌های مردمی در این شهر ادامه یافت. سقز روز شنبه نیز در اعتصاب به‌سر برد. ویدئوی منتشر شده، نشان می‌دهد که معترضان با روشن کردن آتش مسیر خیابانی را مسدود کردند.

یک ویدئو از کرمانشاه نشان می‌دهد که نیروهای سرکوب برای مقابله با معترضان در خیابان حضور دارند. در این ویدئو چند بار صدای تیراندازی شنیده می‌شود.

در ویدئوی دیگری از کرمانشاه که همزمان چندین بار صدای تیراندازی شنیده می‌شود، معترضان با روشن کردن آتش و مسدود کرد خیابان، شعار «مرگ بر دیکتارتور» سر می‌دهند.

در دیواندره که از همان آغاز خیزش شاهد سرکوب شدید بوده، مردم باز به خیابان می‌آیند و شعار می‌دهند: «ژن، ژیان، آزادی»، «مرگ بر دیکتاتور».

اعتراضات مردمی در مهاباد که در شب‌های گذشته از سوی نیروهای سرکوب با تبراندازی به سمت معترضان به خشونت کشیده بود، ادامه داشت.

ویدئویی که از مهاباد منتشر شده است، نشان می‌دهد معترضان خیابانی را با روشن کردن آتش مسدود کردند.

بر اساس تحقیقات شبکه حقوق بشر کردستان از آغاز اعتراض‌های مردمی به قتل حکومتی (ژینا) مهسا امینی تاکنون ٣٥ معترض شامل دست‌کم ۵ کودک با تیراندازی نیروهای ضدشورش و بسیج در شهرهای ارومیه، اشنویه، پیرانشهر، دیواندره، سقز، سنندج، مریوان، کرمانشاه،‌ اسلام آباد غرب، ایلام، بوکان، قزوین، ورامین و کرج کشته شده‌اند.

هم‌چنین شبکه حقوق بشر کردستان گزارش کرده تا این لحظه بیش از دو هزار شهروند کُرد از سوی نهادهای امنیتی بازداشت شده‌اند.

با گذشت چندین روز کماکان از وضعیت اغلب بازداشت‌شدگان علی‌رغم پیگیری‌های خانواده‌ها هم‌چنان اطلاع دقیقی در دست نیست.

یزد
یزد شاهد سومین شب متوالی اعتراض‌ها بود. بنا به ویدئویی که از این شهر یکشنبه ۲۴ مهر منتشر شد، محله فهادان در مرکز اعتراض‌‌ها بود. در این ویدئو، آتش بزرگی برای مسدودکردن جاده و مقابله با گاز اشک‌آور دیده می‌شود.

فردی که این ویدئو را منتشر کرده، می‌نویسد: «هر چه نیرو در یزد هست از سپاه، بسیج و نیروی انتظامی و ضد شورش به محله فهادان اعزام شده اند».

دست‌فروش‌های میدان شوش تهران آمدند
در روز روشن در تهران یکشنبه ۲۴ مهر، جمعی از دست‌فروش‌های بازار بلورفروشان منطقه شوش، شروع به شعار دادن علیه حکومت کردند. برخی از بازاریان هم همراه آنها شدند. بازاریان و کارگران با نیروهای سرکوب درگیر شدند و مأموران امنیتی در پاسخ به معترضان حمله کردند. در ویدئوها آتش برای مقابله با گاز اشک‌آور دیده می‌شود.

بازار بلورفروشان و یا چینی‌فروشان که در جنوب تهران و در محدوده خیابان شوش قرار دارد مجموعه‌ای از مغازه‌هاست که بلور و چینی و وسایل خانه می‌فروشند. دست‌فروش‌های این منطقه بیشترشان کارگران روزمزدبگیر هستند که جنس مغازه‌دارها را می‌فروشند. آنها روز شنبه شعار دادند: «مرگ بر دیکتاتور، مرگ برخامنه‌ای، و ننگ ما ننگ ما رهبر الدنگ ما».

برخی از کسبه هم همراه شدند. اما تا تجمع شکل گرفت به سی دقیقه هم نرسید که نیروی سرکوب به منطقه شوش گسیل شد. شهروندان از پنجره آپارتمان‌هایشان حرکت این نیروها را ثبت کردند. آنها به سمت معترضان گاز اشک‌آور و ساچمه زدند.

در تجمع منطقه شوش حضور زنان کمرنگ بود اما یکی از تصاویر حمله گارد ویژه به معترضان را چند زن از پنجره آپارتمانی ثبت کردند. در روزهای پیش، در تجمع‌های مشابه در خیابان لاله‌زار، پامنار و خود بازار اصلی شهر تهران، همراه با اعتراضات کسبه مغازه‌ها را تعطیل می‌کردند. نیروهای سرکوب معمولاً به داخل خانه‌ها و امکانی که معترضان به آنجا پناه می‌برند گاز اشک‌آور و گلوله ساچمه‌ای شلیک می‌کنند. با دانستن این موضوع کسبه زود کرکره‌ها را پایین می‌کشند.

در تجمع شامگاه ۲۳ مهر در نازی‌آباد یک واحد آپارتمان به دلیل شلیک گاز اشک‌آور، آتش گرفت. همین اتفاق برای ماشینی در بزرگراهی منتهی به زندان اوین افتاد.

تأثیر پیوستن بازاری‌های میدان شوش به اعتراضات سراسری همچون تأثیری است که پیوستن محله نازی‌آباد تهران برجای گذاشت. معترضان پیوستن محله‌های این‌چنینی را نشانه‌ی گسترده‌شدن هر چه بیشتر جنبش به لحاظ طبقاتی در تهران پایتخت می‌دانند.

با کم شدن روشنایی روز، تجمع‌هایی در شهرک اکباتان تهران شکل گرفت. این شهرک در سردادن شعارهای پیشرو شهرت گرفته است. از هفته دوم اعتراضات اکباتان محل گسیل نیروهای سرکوب بود که حتی شعار دادن‌های شهروندان از پنجره‌ها را بر نمی‌تابیدند. چندین گزارش از اکباتان به زمانه رسید که روایت از شلیک با ساچمه و پینت‌بال به سمت واحدهای آپارتمانی‌ای بود که شعارهای اعتراضی می‌دادند.

اما شامگاه ۲۴ مهر، اکباتان که چند روزی بود با شعارنویسی بر دیوارها و شعارهای شبانگاهی از پنجره در اعتراضات شرکت می‌کرد، جان تازه گرفت و معترضان دور هم جمع شدند و شعار دادند:

آزادی اندیشه، از پنجره نمی‌شه
ما تماشاچی نمی‌خواهیم، به ما ملحق شوید
سپاهی داعشی، تا کی کودک‌کشی؟
زندانی سیاسی، آزاد باید گردد
بسیجی داعشی، تا کی دخترکشی
سبزی‌پلو با ماهی، لعنت به تو سپاهی
مرگ بر دیکتاتور

جمع شدن معترضان در شهرک اکباتان:

بیشتر زنان در تجمع‌های شهرهای اکباتان که گسترده و پرشمار بودند، روسری بر سر نداشتند. خیلی‌ها به نشان همبستگی دست هم را گرفته بودند.

یکی از ساکنان قدیمی شهرک اکباتان به زمانه گفت:

«در جنبش سبز اینجا تجمع بود. الان فرق داره. اون زمان بالاخره یک امیدی داشتیم که چیزی از طریق خود اینها بشه. الان نداریم. دو تا بچه من می‌رند پایین. می‌دونم ممکنه ساچمه بزنند، گلوله بزنند. اما نمی‌گم نرید. خودم هم پام درد می‌کنه اما می‌رم. در اکباتان بیشتر مردم آدم‌هایی‌اند که یک زندگی بخور و نمیری دارند. اینکه آدم با رفاه نسبی بره زمانی که می‌دونه ساچمه و گلوله می‌زنند، براشون پیام است.»

در ستارخان هم همچنان با وجود سرکوب تجمع‌های شبانه شکل گرفت. یک شهروند ساکن ستارخان به زمانه گفت:

«به مردم زنگ بزنید. چت کنید. ستارخان هم دیشب و هم پریشب شلوغ بود. کمتر از قبله اما هنوز مردم می‌آن. در رسانه‌ها خبری نیست چون فیلم نمی‌فرستند. مردم اینجا وارد شدن. کسی موبایل نمی‌بره دیگه. موبایل ببری، بگیرنت، همه چی اون توست. باید زنگ بزنید به مردم محل که خبر بگیرید.»

در تجریش، با وجود ایست‌بازرسی و حضور گسترده نیروهای سرکوب، مردم تجمع‌های پراکنده در خیابان ولیعصر منتهی به تجریش و در خود میدان تشکل دادند. شعار بیشتر «مرگ بر دیکتاتور» بود. معمولاً با آمدن مأمورها، معترضان پراکنده می‌شدند و جایی دیگر دوباره هم را می‌یافتند.

معترضان در محله‌هایی که سرکوب سنگین بوده معمولاً به پشت پنجره‌ها می‌روند. در کج با توجه به اینکه در دو روز گذشته شلیک مستقیم به معترضان افزایش یافته بود، تجمع‌ها کمتر شکل گرفت. در گوهردشت، مهرشهر، و فردیس مردم پشت پنجره شعار دادند.

در تهران در منطقه نارمک، صادقیه، جنت‌آباد، ولنجک، باغ فیض، و چیتگر معترضان شعار دادند: باز سینما رکس دیگه، مردم پاشین بسته دیگه؛ مرگ بر خامنه‌ای؛ مرگ بر دیکتاتور؛ مرگ بر سپاهی؛ مرگ بر بسیجی.

مقاومت دانشجویان ایران: «فکر نکنید امروزه، قرار ما هر روزه»
آنچه پیش از این در دانشگاه‌های ایران سازماندهی هرروزه اعتصاب دانشجویان و تحریم کلاس‌ها در بیش از ۱۰۰ دانشگاه و سازمان‌دهی تظاهرات و تجمع دست‌کم هفته‌ای یک بار در بیش از ۵۰ دانشگاه ایران بود، اکنون تبدیل به اعتراضاتی شده است که هر روز نمود دارد.

سرکوب را در دانشگاه‌ها افزایش دادند. دانشجویان مقاومت‌شان را افزایش دادند. روز یکشنبه ۲۴ مهر، دانشجویان دانشگاه‌های تهران در اعتراض به حمله به زندانیان زندان اوین و سرکوب فراگیر معترضان و دانشجویان برای پنجمین روز متوالی آمدند و شعار دادند: «فکر نکنید امروزه، قرار ما هر روزه».

دانشجویان دانشگاه تهران که روز قبل ۲۲ نفر از آنها را حراست و امنیتی‌ها چندین ساعت بازداشت کرده بودند، تجمع گسترده‌ای در روز یکشنبه برگزار کردند. دانشجویان دانشکده‌ها به هم پیوستن و به سمت سردر دانشگاه حرکت کردند. آنها در این تجمع و تظاهرات ازجمله شعار دادند:

ایران شده بازداشتگاه، اوین شده کشتارگاه
دانشگاه و مدرسه، آموزش زور بسه
مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر
از خاوران تا آبان خونین تمام ایران
دانشجو، کارگر، اتحاد. اعتصاب
نه روسری، نه توسری، آزادی و برابری
رهایی حق ماست، مهسا/نیکا اسم رمز ماست
شکنجه، جنایت، مرگ بر این ولایت

به‌مانند روز قبل، لباس شخصی‌ها در لباس بسیجی کارت دانشجویی‌ها را با خشونت و استفاده از شوکر و باتون گرفتند و اسکن کردند. دانشجویانی که بازداشت موقت‌شان کردند با سر و صورت خونی توجیه شدند که به کمیته انضباطی فرستاده می‌شوند.

تجمع دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز را ببینید که شعار می‌دهند: ایران شده بازداشتگاه، اوین شده دانشگاه:

وضعیت در دانشگاه شهید بهشتی هم امنیتی بود. شامگاه ۲۳ مهر، دانشجویان شهید بهشتی که در مجاورت زندان اوین‌اند، با دیدن آتش و شنیدن صدای تیراندازی در زندان، شبانه تظاهرات برگزار کرده بودند.

روز ۲۴ مهر، برای سرکوب دانشجویان شهید بهشتی، حراست دانشگاه تنها نبود. امنیتی‌ها هم آمده بودند. آنها دانشجویان را محاصره کرده بودند و تهدید کردند که باید تجمع را جمع کنند. همچنین امنیتی‌ها و حراست به دانشجوها پیشنهاد «گفت‌وگو» دادند که پاسخ را به‌صورت شعار می‌شنوند:

از بس دروغ شنیدیم، حرف رو گوش نمی‌دیم
همش میگن گفت‌وگو، مرگ بر دروغگو

فیلم گرفتن از دانشجوها از تاکنیک‌های امنیتی جدید است. هرجا تجمع هست، چندین لباس شخصی نه با موبایل، بلکه با دوربین‌های فیلم‌برداری (هندی‌کم) در حال ویدئو گرفتن هستند که هم هراس‌افکنی کنند و هم تبعات امنیتی و پرونده‌سازی‌ها را افزایش دهند.

دانشجویان دانشگاه سوره تهران، با وجود تهدید حراست که گفته بودند مسئولیتی نسبت به حفظ امنیت دانشجویان ندارند و ممکن است نیروهای امنیتی خارجی وارد دانشگاه شوند، تجمع خود را برگزار کردند. در این دانشگاه زنان روسری برداشتند. مأموران حراست دانشگاه، تلفن همراه دانشجویان «بی‌حجاب» را ضبط کردند، آنها را کتک زدند و به دفتر حراست بردند.

دانشگاه‌های دخترانه تهران، از جمله الزهرا و دانشگاه شریعتی از پیشروترین شعارهای اعتراضات دانشجویی را سر داده‌اند. دانشجویان دانشگاه دخترانه شریعتی که روز شنبه آمده بودند، روز یکشنبه ۲۴ مهر پرشمارتر آمدند و شعار دادند: «ما همه مهسا هستیم، بجنگ تا بجنگیم» و «نه روسری نه توسری، آزادی و برابری»:

دانشگاه هنر تهران، در اقدامی نمادین یک اعتراض اجرایی سازمان‌دهی کرد که در آن زن و مرد، دست هم را گرفتند، بر زمین پا کوبیدند و سرود خواندند. این حرکت در راستای مطالبه پایان دادن به تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها هم هست که اکنون تبدیل به یک مطالبه جدی از جمله در دانشگاه تهران، دانشگاه علامه (تهران)، دانشگاه گیلان، و دانشگاه علوم‌پزشکی بابل شده است.

در شهر کرج که جو آن به‌شدت امنیتی است و نیروهای سرکوب، معترضان را با خشونت تیر می‌زنند و می‌ربایند، دانشگاه‌ها هنوز سنگر را نگه داشتند. دانشجویان معترض دانشگاه خوارزمی کرج با وجود آنکه نیروهای امنیتی، روز ۲۳ مهرماه به تجمع آنها حمله کردند، روز ۲۴ مهرماه در اعتراض به اعمال خشونت به دانشجویان بازهم آمدند. آنها با دیدن همان نیروهایی که دیروز به آنها حمله کرده بودند فریاد زدند: «بی‌شرف، بی‌شرف».

تجمع امروز دانشجویان دانشگاه آزاد کرج هم تا حدودی در همراهی با دانشگاه خوارزمی بود و در آن دانشجویان شعار دادند: «نیکامونو بردن، جنازشو آوردن».

دانشگاه علوم پزشکی تبریز در حمایت از اردبیل و کردستان تظاهرات برگزار کردند و به ترکی شعار دادند: «آذربایجان اویاقدی، کوردیستانا دایاقدی» (آذربایجان بیدار است، حامی کردستان است).

روز ۲۴ مهر، روز پرتجمع برای دانشگاه‌های ایران بود. ویدئوهایی دیگری اعتراضات دانشجویان دانشگاه شهرکرد، آزاد تهران واحد پونک، گیلان، آزاد نجف‌آباد اصفهان، دانشگاه علم و فناوری مازندران و فردوسی مشهد هم منتشر شده است.

برگرفته ای از سایت رادیو زمانه، ۱۸ اکتبر ۲۰۲۲