هنرمندانِ ناشناس در همراهی با قیام مردم ایران

کنعان مختار
هنر اعتراض جهش‌وار در حال رشد است. ما شاهد فصل تازه‌ای از تاریخ هنر در ایران هستیم. گفت‌وگو با یک نقاش و یک منتقد هنر

هنرمندی ناشناس آب‌ِ حوض‌ها را به رنگ خون می‌‌کند، هنرمندی دیگر طرح انتزاعی از دختران معترض ایران را روی برج آزادی می‌کشد، خوانندۀ جوانی خواسته‌های مردم را در قطعه‌ای جمع می‌کند و می‌خواند، شاعری از آزادی می‌سراید، عکاسی جمعیت انبوه معترضان را در چند قالب به تصویر می‌کشد. این روزها همه برای قیام زن، زندگی، آزادی می‌کِشند، می‌خوانند، می‌نویسند و می‌سرایند. قیام «ژینا» هر روز به تعداد هوادارانش می‌افزاید و هر ساعت آثار هنری بیشتری در راستای حمایت و همراهی آن تولید می‌شود.

در هفته‌های گذشته هنرمند/هنرمندان ناشناسی حوض‌های آبی چند نقطه از تهران را به رنگ خون درآوردند تا نشان دهند نظام جمهوری اسلامی، ایران را غرق خون کرده است. حرکتی که در شبکه‌های اجتماعی و خبرگزاری‌های خارج از ایران بازتاب قابل توجهی داشت. آثار هنر اعتراضی در خیزش اخیر چنان روبه افزایش است که آرشیو کاملی از انواع هنر را به خود اختصاص می‌دهد. در این گزارش از یک نقاش و یک منتقد هنر می‌پرسیم هنر چگونه می‌تواند به جنبش اعتراضی مردم کمک کند و آیا اساساً وقتی همۀ ایران را خون فراگرفته مخاطبی برای هنر باقی می‌ماند.

هنر متعهد، هنر ماندگار و تاثیرگذار است، می‌کوشد تا نگاه عمیق‌تری به زندگی و آینده داشته باشد. حوادث پیرامون را موشکافانه‌تر بررسی می‌کند و نگاه سرسری به آنها ندارد.

هنرِ متعهد

تنها یک جست‌وجوی ساده در فضای اینترنت کافی‌ست تا صد‌ها اثر نقاشی و موسیقیایی با سبک‌ها و کیفیت‌های متفاوت در حمایت از خیزش انقلابی این روزهای ایران پیدا کنید. تصاویر، غالباً دختران معترض را با موهای افشان به تصویر می‌کشند. از یک نقاش که خود آثاری در این زمینه تولید کرده است می‌پرسم این تصاویر اساساً می‌خواهند چه چیزی را به مخاطب بگویند؟ او که هنر اصیل را هنر متعهد می‌داند می‌گوید: «کارکرد اصلی این نوع هنر، برجسته‌ کردن و آشکارکردن عناصری‌ست که موضوع اثر هنری هستند. وقتی این تصاویر، زن را با موهای افشان و بدون حجاب اجباری نشان می‌دهند، می‌خواهند توجه مخاطب را بیشتر از همیشه به این بُعدِ زن که کمتر دیده شده جلب کنند. هنر واقعی بازتاب زندگی اجتماعی‌ست. خیزش اخیر یک خیزش زنانه است، یعنی حق‌خواهی برای زندگی به یغما رفتۀ زن است. از آنجایی که در این اعتراضات گیسوی زن به نمادی علیه خشک‌مذهبی حاکمان جمهوری اسلامی بدل شده است، هنرمند این بعد را بیشتر برجسته می‌کند تا مخاطب ارتباط بیشتری با آن بگیرد. در واقع هنرمند مانند مردم می‌خواهد آن قسمت از زندگی اجتماعی که کمتر به آن توجه شده و در خواسته‌های امروز بیان می‌شود را بازتاب دهد. با این کار چیزی که در زندگی واقعی گم شده یا مورد توجه نبوده را دوباره به عرصۀ وجود می‌آورد.

از یک منتقد هنر همین سوال را می‌پرسم. او که نگاه متفاوتی به موضوع دارد و می‌گوید: «در اساس هنر بازتاب اجتماع نیست. یعنی آینه تمام‌نمای جامعه محسوب نمی‌شود. بازتاب آینه‌ای هنر، با مفهوم خلاقیتِ هنری در تضاد است. خلاقیت معمولاً به مفهوم چیزی بکر و نو می‌آید، حالا اگر عنصری که در جامعه وجود دارد را دقیقاً با همان شکل و سیاق در اثر هنری بگنجانیم کار شاقی انجام ندادیم، چراکه آمده‌ایم یک عنصر بیرونی را نقاشی، موسیقی یا شعر کرده‌ایم و تنها تکرار و کپی‌کاری کرده‌ایم. به نظر من هنر چیزی فراتر از بازتاب صرف است. هنرمند مواد خام را از جامعه می‌گیرد و در پروسه خلاقیت خود آن را به اثر هنری تبدیل می‌کند. اتفاقاً به همین دلیل است که توجه مخاطب را برمی‌انگیزد. اگر مضمون بیشتر نقاشی‌های که در حمایت از خیزش زن، زندگی،آزادی، پدید آمده، زن و موهای افشانش است، نه به این خاطر که همچین تصویری در جامعۀ ایران وجود دارد، بلکه   این آثار از نبود و فقدان آن می‌گویند. وقتی برای مخاطب فقدان چیزی را که در اصل خواستۀ اوست را نشان می‌دهی، خود به خود توجه‌اش را جلب می‌کنی. در اینجاست که هنر اعتراضی به‌وجود می‌آید. هنر اعتراضی، یعنی نشان‌دادن فقدان‌ها و شکاف‌هایی که در وضعیت موجود وجود دارند، یعنی چیزی که وضعیت امروزۀ ما کم دارد. مثلاً در یکی از این نقاشی‌ها تصویر گرافیتی شدۀ مهسا (ژینا) امینی را با برج آزادی در تهران کلاژ کرده بودند. اینجا زنی که نامش رمز خیزیش اعتراضی مردم شده است، در کنار (آزادی) قرار می‌گیرد، یعنی چیزی که امروزه وجود ندارد ولی هنرمند هم مثل مخاطبش می‌خواهد که باشد. هنرمند با این کار آزادی را برای زن و در امتداد آن برای مرد و کل جامعه می‌خواهد.»

یکی از قطعه‌های موسیقی که در فضای مجازی بیشتر از قطعات دیگر در بین مخاطبین طرفدار پیدا کرد، قطعه «برای آزادی» از شروین حاجی‌پور بود. آهنگی که از توییت کاربران شبکۀ توییتر الهام گرفته شد و از خواست‌های این روزهای مردم می‌گوید. از این هنرمندِ نقاش می‌پرسم چه چیزی باعث می‌شود یک اثر بیشتر از آثار دیگر مورد توجه مخاطبان قرار گیرد؟ می‌گوید:

«وقتی هنر در جهت ابراز درد جامعه باشد، خودبه‌خود مردم با آن ارتباط می‌گیرند، چون از درد مشترک می‌گوید. مثلاً آهنگ “برای” پر است از حرف‌ها و خواست‌های مردم. اینجا هنرمند همسو با خواسته‌های مردم عمل می‌کند و با ارائۀ یک کار هنری این خواسته‌ها را عمومی‌تر می‌کند. هنر راحت‌تر از مباحث علمی و فلسفی در ذهن مخاطب ماندگار می‌شود. وقتی منِ هنرمند با نقاشی یا موسیقی خواستۀ مردم را نشان می‌دهم، به نوعی با آن همسو می‌شوم و این خواسته را با شدت و حدت بیشتری بیان می‌کنم. درواقع به کمک ابزار هنری این خواسته را ماندگارتر می‌کنم. هنری که همسو با جامعه نباشد زود فراموش می‌شود و تاریخ انقضایش سر می‌رسد، حتی نزد مردم مقبول واقع نمی‌شود.»

کار هنرِ اعتراضی، تهییج افکار عمومی و حساس کردن آن به موضوعی دیگر، غیر از خود هنر است. در واقع هنرمند معترض نمی‌خواهد که به اثرش توجه کنند بلکه می‌خواهد با آن اثر چیز دیگری را نشان دهد. دقیقاً مانند انگشتِ اشاره است. من با انگشت اشاره به موضوعی در چپ یا راستم اشاره می‌کنم، کار درست این است که شما به آن چیزی که اشاره کردم توجه کنید نه به خود انگشت.

شکستن مرزها

هنر معترض، هنر شکستن مرزهاست. در تلاش است تا تهییج و توجه توده‌ها را به مسئلۀ مشخص جلب کند و عادت‌های روزمره را از نگاه مردم بزداید. اثری که بیشترین ماندگاری را دارد، اثری‌ست که بیشترین عادت‌های دیدن ما را به چالش می‌کشد. توضیح این کارکرد در هنر اعتراضی از زبان منتقد هنر گویا‌تر است. او که معتقد است برای اثبات ماندگاری یک اثر هنری باید بیشتر از این‌های منتظر بمانیم، می‌گوید:

«جاودانی یک اثر هنری ربط مستقیمی به موقعیت تولید آن دارد. بعضی وقت‌ها اینکه تا چه میزان اثر هنری از حیث مشخصه‌های هنر اثر برجسته‌ای محسوب می‌شود یا نمی‌شود، در شرایط اعتراضی خیلی مورد بحث نیست. چون کار هنرِ اعتراضی، تهییج افکار عمومی و حساس کردن آن به موضوعی دیگر، غیر از خود هنر است. در واقع هنرمند معترض نمی‌خواهد که به اثرش توجه کنند بلکه می‌خواهد با آن اثر چیز دیگری را نشان دهد. دقیقاً مانند انگشتِ اشاره است. من با انگشت اشاره به موضوعی در چپ یا راستم اشاره می‌کنم، کار درست این است که شما به آن چیزی که اشاره کردم توجه کنید نه به خود انگشت. اگر مثلاً آهنگ “برای” بین مردم مخاطبان زیادی پیدا کرد، نه به خاطر ارزش هنری بالای این قطعه، بلکه به این دلیل که دارد به موضوعاتی اشاره می‌کند که در بیرون و در زندگی ما رخ می‌دهند. از طرف دیگر، در روزهای نخست و فضای ملتهب این روزها ساخته شده است. اتفاقاً اگر به خود اثر توجه کنیم، از حیث هنری چیز قابل توجهی ندارد. شعر آن به سبک پست‌مدرن‌ها کلاژکردن حرف‌ها و گفته‌های خود مردم است، اما هنرمند با هوشمندی می‌آید و این حرف‌ها را کنار هم می‌چیند و موسیقی برایش درست می‌کند و پخشش می‌کند. از آنجایی که مردم حرف‌های خودشان را در قطعۀ مورد نظر می‌شنوند به آن عکس‌المعل نشان می‌دهند. این جملات- منظور جملاتی که در قطعۀ (برای) خوانده می‌شوند- عادات روزمرۀ ما را به چالش می‌کشند و از ما می‌خواهند چیزی را که قبلاً توجه چندانی بدان نداشتیم، این بار بدان توجه کنیم و حتی برایش قیام کنیم.»

https://w.soundcloud.com/player/?url=https://soundcloud.com/mohammad-nj-818065724/soroode-zan&auto_play=false&hide_related=false&show_comments=true&show_user=true&show_reposts=false&visual=true

در روزهای گذشته، برخی از حوض‌های آبی تهران توسط یک یا چند هنرمند ناشناس به رنگ قرمز درآمداند. رنگ قرمزی که برای مخاطب یادآور خون به ناحق ریخته شدۀ معترضان قیام آزادی‌خواهانۀ مردم ایران است. از این نقاش می‌پرسم هنر انتقادی یا اعتراضی چگونه می‌تواند کارکرد اصلی خود که نقد وضعیت موجود است را بیان کند و آیا اساساً می‌توان مرزی برای هنر اعتراضی متصور شد؟ در پاسخ می‌گوید:

«هنرمندان از روش‌های گوناگونی برای ارائۀ اثر خود سود می‌جویند. اینکه اثر هنری را در کجا و چگونه ارائه می‌دهیم، یا به قولی اجرا می‌کنیم، خودش بخش مهمی از فعالیت هنری محسوب می‌شود. بعضاً با اثری مواجهه می‌شویم که ارزش بالایی دارد ولی به این دلیل که در موقعیت مناسبی ارائه نشده آن تاثیرگذاری که باید داشته باشد را ندارد. هنرمندِ متعهد می‌داند در کجا و چگونه هنر را ارائه دهد. غالباً هنرمندان معترض-به خصوص در فضای خفقان‌آور ایران- به شکل ناشناس کار می‌کنند، این اتفاقاً باعث می‌شود توجه مخاطب بیشتر به هنر و اعتراض آن جلب شود تا خود هنرمند. هنرمند معترض به هیچ وجه وارد بازی‌های سرمایه‌داری نمی‌شود و حتی اگر خفقان هم وجود نداشته باشد خود را زیاد نشان نمی‌دهد. هویت این اشخاص معمولاً مخفی‌ست چون چیزی که اهمیت دارد هنر و پیام آن است.»

منتقد هنر در ادامه می‌گوید: «اجرای اثر هنری، بخشی از پروسۀ خلق هنر است. در واقع اثر بعد از اجرا و دیدن مخاطب است که کامل می‌شود. هنرمند متعرض باید مدام وضعیت موجود را نقد کند و مرزی برای این نقد قائل نشود، چون در اصل هنر اعتراضی آمده است که مرزها را بشکند. حتی بیشترِ مواقع-چون هدف آن نقد وضعیت موجود و اشاره به عنصری بیرون از هنر است- احتمال دارد اثر هنری، آن ارزش زیبایی‌شناسانه را نداشته باشد. بسیاری از آثاری که امروزه در حمایت از خیزش زن، زندگی، آزادی خلق می‌شوند، ارزش بالایی از حیث زیبایی‌شناسی ندارند. اما مسئله این نیست. مسئله توجه وافر و نقد وضعیت موجود است. هنرمند نمی‌خواهد اینجا هنرش را به داوری زیبایی‌شناسانه بسپارد، بلکه می‌خواهد از طریق آن توجه را به چیز دیگری معطوف کند. صد البته این آثار از زیبایی‌شناسی برخوردار هستند و از آن برای ساخت و اجرای اثر سود می‌جوید. منظورم این است که داوری زیبایی‌شناسانه در درجۀ دوم اهمیت قرار می‌گیرد نه اینکه به کل ارزش نداشته باشد. بدون شک وقتی اثر هنری هم عناصر نقادانه را در خود داشته باشد و هم از ارزش زیبایی‌شناسانه بهرمند باشد، تاثیر و ماندگاری بیشتری دارد. حتی می‌توان از روی آن گذشته را قرائت کرد. شما به آثار کسانی مانند فرهاد مهراد دقت کنید. هنوز هم با وجود گذشته چند دهه، باز انتقادی، ارزشمند و تاثیرگذار هستند. هنر متعهد، هنر ماندگار و تاثیرگذار است، می‌کوشد تا نگاه عمیق‌تری به زندگی و آینده داشته باشد. حوادث پیرامون را موشکافانه‌تر بررسی می‌کند و نگاه سرسری به آنها ندارد.»

بعد از خیزش ضدِ حکومتی مردم ایران بسیاری از چهره‌های هنری ایران و جهان حمایت خود را از مردم معترض اعلام، و آثاری را در حمایت از آن خلق کردند. مصاحبه‌شوندگان می‌گویند هنر می‌تواند شاهدی بر اتفاقات این روزهای ایران باشد، و از آثار هنری می‌توان فهمید ایرانی‌ها چه چیزی در سر دارند و چه چیزی از دست داده‌اند.

برگرفته ای از سایت رادیو زمانه، ۲۵ اکتبر ۲۰۲۲