ف. م. سخن
انالله و اناالیه راجعون!
وامصیبتا! وافلاکتا! وابدبختیا!
آقا بیاین تیکه های جمهوری اسلامی رو از وسط صحرای کربلا جمع کنین!
آقا بیاین سرنوشت راه قدس از کربلا می گذرد را نظاره کنین!
ای داد! ای بیداد! یک زمان خاک کربلا را سرمه ی چشم می کردیم و به اندازه ی یه نخودش را می خوردیم، تمام امراض مان شفا پیدا می کرد! بیاید ببینید روو خاک کربلا چه جنگولک بازی ها که در نمی آورند!
ای داد! ای بیداد!
آقا وسط صحرای کربلا استادیوم ساختن، حالا فوتبال بازی کردن شان با سر امام حسین به دَرَک، دخترها وسط استادیوم با لباس های الوان می رقصند و ویولون می زنند! آری ویولون می زنند!
ما از خاک مقدس کربلا به جای شنیدن صدای طبل و دهل و نعره ی عاشقان حسین، صدای کف زدن برای رقص و پایکوبی و شادی می شنویم!
اگر این مصیبت نیست، پس چیست؟!
مصیبت تر این که آن آقایی که بزرگ شیعه است و آیت اللهی با ریشه ی سیستانی است، در مقابل این فاجعه ی عظما سکوت کرده و به وقوع این مصیبت وقعی ننهاده!
خمینی کجایی که ببینی چه بلایی بر سر حسین ات می آورند! خمینی کجایی که فتوای قتل برگزار کنندگان چنین مجلس لهو و لعبی را صادر کنی!
من برم یه لیوان آب خنک بخورم گلوم وا شه، بعد بشینم فیلم کامل مراسم را ببینم چشم ام هم کمی وا شه!