گروهی از فعالان سیاسی داخل و خارج از ایران روز جمعه یک نشست مجازی دو روزه را با عنوان «گفتگو برای نجات ایران» آغاز کردند. به دعوت برگزار کنندگان این نشست، طیف وسیعی از فعالان سیاسی و مدنی داخل و خارج از کشور حضور داشتند.
در این نشست مجازی، گفته شد که از ۴۲ شرکت کننده در این همایش ۲۳ نفر از داخل کشور (که ۹ نفرشان در زندان به سر میبرند) و ۱۹ نفر از خارجِ کشور هستند.
در زیر بخشهای کوتاهی از سخنان برخی حاضران در این نشست نقل از کانال تلگرامی که برای این منظور تدارک دیده شده بود، نقل شده است:
پنل اول: ایران نیازمند و مهیای تحولی بنیادین
در این پنل اردشیر امیرارجمند حقوقدان و مشاور ارشد میرحسین موسوی، هاشم آغاجری کنشگر سیاسی و استاد دانشگاه، علی افشاری کنشگر سیاسی جمهوریخواه، مهرداد خوانساری کنشگر سیاسی مشروطهخواه، کیوان صمیمی روزنامهنگار، کنشگر و زندانی سیاسی، بهزاد کریمی کنشگر سیاسی چپ و نرگس محمدی کنشگر حقوق بشر و زندانی سیاسی حضور داشتند:
وی در بخشی از سخنانش گفت: جامعه ایران یکی از جوامع جنبشی در دنیای کنونی به شمار میآید که این ویژگی میتواند مورد توجه باورمندان به گذار از جمهوری اسلامی قرار گیرد. سالهای اخیر اشاعه اعتراضات از گروهی به گروهی دیگر، از نهادی به نهادی دیگر و از شهری به شهری دیگر کار را به جایی رسانده که ما شاهد چرخههای اعتراضی هستیم. این پدیده به سرعت در حال افزایش است و انعکاسی از فزونی مطالبات، اعتراضات و لبریز شدن صبر مردم دارد. با توجه به شناخت ما از نظام جمهوری اسلامی و عدم توان پاسخگویی آن و تشدید بحرانهای داخلی و خارجی، انتظار میرود در فاصلهی نه چندان دور شاهد جنبشهایی با تصمیمهای راهبردی رادیکالتر و سرسختانهتر باشیم.
وی افزود: در بررسی جنبشهای اجتماعی اخیر با در نظر گرفتن اساس نظریه فرآیند سیاسی یعنی در نظر قرار دادن عناصر ساختاری و فرهنگی میتوان به این نتیجه رسید که دو نیروی اجتماعی بنیادین یعنی تغییرات صورتگرفته در حوزه فرهنگ جامعه و رشد آگاهی و افکار عمومی و همچنین رشد فزاینده مطالبات و انباشت نارضایتیها، فشارهای ساختاری و اجتماعی، وضعیت نگرانکننده و رو به اضمحلال اقتصادی، وضعیت سرکوب سیاسی و عدم پاسخگویی دولت، در شکلگیری جنبشهای اجتماعی، اعتراضی و انقلابی نقش مهمی داشته است. اگر دو نیروی اجتماعی فوق الذکر را عوامل شکلگیری جنبشهای اجتماعی بدانیم،
میبایست دو عنصر دیگر یعنی سازمان و راهبرد را عوامل به نتیجه رسیدن جنبش در برآورده شدن و دستیابی به اهداف بدانیم.
این زندانی سیاسی افزود: از همین جا میخواهم دوباره بر «راهبرد تقویت نهادهای مدنی مستقل» در ایران به منظور افزایش قدرت بسیج و سازماندهی و فزونی گستره و قدرت جنبشهای اجتماعی در ایران تاکید کنم. سالهاست اصرار دارم که اصرار بر آزادی زندانیان سیاسی و فعالان مدنی و صنفی بدون اصرار بر آزادی نهادهای مدنی و صنفی و سیاسی به عنوان الزامات تحقق دموکراسی و تضمین حقوق بشر کافی نیست و من بیش از آزادی خودم به آزادی نهادم اصرار دارم.
وی در پایان گفت: برای نجات ایران باید حکومت دینی استبدادی زنستیز را پایان دهیم و گذار مسالمتآمیز و کم هزینهای برای مردم را رقم بزنیم. این مرحله و مرحلهی پس از آن یعنی استقرار دموکراسی و حقوق بشر و آزادی و برابری الزاماتی دارد که از جمله آنها میتوان به شکلگیری، قدرتیابی و استمرار جنبشهای اجتماعی و اعتراضی و انقلابی و همچنین تقویت و گسترش نهادها و سازمانها و گروههای مدنی و توسعه گستره ساختاری آن اشاره کرد.
پنل دوم: رنگین کمان ایران، جامعه مدنی، دادخواهان
در این پنل گلرخ ایرایی کنشگر حقوق بشر و زندانی سیاسی، منیره برادران نویسنده و از دادخواهان دهه ۶۰، مهوش ثابت شهریاری و فریبا کمالآبادی فعالان مدنی زندانی از جامعه بهائیان، عدنان حسنپور روزنامهنگار و کنشگر سیاسی کُرد، زهرا رحیمی فعال مدنی از جمعیت امام علی، پروین فهیمی از مادران دادخواه سال ۸۸، عزیز قاسمزاده فعال صنفی معلمان و زندانی سیاسی حضور داشتند.
گلرخ ایرایی کنشگر حقوق بشر و زندانی سیاسی در متنی که برای این نشست مجازی فرستاد، گفت: سکوت مجامع بینالمللی و به رسمیت شناختن و شروع مراودات پیدا و پنهان با سران حکومت منجر به افزایش قدرت تسلیحاتی و نظامی رژیم شد به حدی که دیگر در منطقه مهار کردنی نیستند و در داخل کشور نیز بیمهابا به روی مردم آتش گشوده اقدام به قتلعام میکنند. و این در حالیست که سالهاست مکررا سران رژیم، ارگانها و اعضای وابسته به آنان از جانب نهادهای حقوقبشری تروریست خوانده در لیستهای تحریم قرار میگیرند و محکوم میشوند.
وی افزود: نمایندگان مردم در اتحادیهها، سندیکاها و.. مطالبات و خواستههایشان را به کرات مطرح کردهاند و بارها در نشستهای مختلف بینالمللی کاستیها و فشارهای سیستم و شرایط نامطلوب و ظالمانه را به گوش نمایندگان کشورهای دیگر رساندهاند. اما همچنان دستنشاندگان رژیم به رسمیت شناخته میشوند و پوزسیونِ دردآشنای داخل در محافل رسمی بینالمللی نادیده گرفته میشود.
گلرخ ایرایی افزود: ما مردم ایران با اتکا به نیرویی آگاه که کف خیابان را در خیزش انقلابی اخیر به تسخیر خود در آورد و دیوار ترس از نیروهای سرکوب را فرو ریخت، و با دارا بودن تشکلهایی مردمی از کاراترین معلمان، کارگران، دانشجویان، رانندگان و… که مطالباتمان را مطرح میکنند و با ترمیم ضعفهای موجود و بازیابی توان سازماندهی اعتراضات که مهمترین حلقهی مفقود شدهی این روزهایمان است، قادر به فروپاشی بنیان استبداد خواهیم بود، اگر به حمایت از رژیم و رسمیت دادن به آن خاتمه دهند.
وی در پایان گفت: به رسمیت شناختن رژیم در چنین شرایطی و دست دادن با سران و نمایندگانش فقط و فقط به منزلهی حمایت مستقیم از آنان است. حتا وقتی پذیرایشان باشند و محفل را ترک کنند، حتا اگر میهمانشان شوند و به چالش بکشندشان، حتا اگر میزبانشان شوند و محکومشان کنند، باز هم به رسمیت شناختهاندشان و این حمایت آشکار منجر به تضعیف مردم خواهد شد.
مهوش ثابت شهریاری و فریبا کمالآبادی هر دو از فعالان مدنی زندانی از جامعه بهائیان نیز در متنی مشترک نوشتند: جامعه مدنی قویتر از همیشه، مصمم به ایفای نقش خود در هر فرصت ممکن گشته. معلمان، کارگران و از همه گستردهتر زنان قیام نموده و در جنبش «زن، زندگی، آزادی» در ماههای اخیر نمود بیشتری داشته است. اکنون اقلیت سنی ایران با حمایت پیشوای روحانی خود از ایده برابری و برادری مذهبی و رفع تعصب و تبعیض و ایران برای همه ایرانیان سخن میگویند. ایشان همچنین از حقوق هموطنان بهایی خود که ۴۴ سال است در معرض انواع تبعیضات و محرومیتها قرار دارند، دفاع کردهاند.
آنها گفتند: سرزمین محبوب ما ایران واجد منابع غنی و سرشار طبیعی و انسانی کم نظیری در جهان است. تمسک همه ما به اصول وحدتبخش و برابری انسانها و احترام به هویت فردی و حقوق انسانی همه مردمان باید سرلوحه اقدامات ما قرار گیرد. رفع هرگونه تعصب از جمله دینی و قومیتی، تساوی حقوق زنان و مردان، اهتمام بیوقفه در امر تعلیم و تربیت مبتنی بر اصول پیشرفته علمی و اخلاقی، ارائه فرصتهای برابر برای رشد و پیشرفت بدون هیچگونه تبعیض، تامین امکانات ضروری توسعه برای همه نقاط کشور با اولویت نقاط کمبرخوردار و محروم نگاهداشته شده، ایجاد فرصتهای مناسب برای سرمایهگذاری و ایجاد کار و حمایت از جوانان در ایجاد مشاغل مولد همسو با سایر نقاط جهان، آزادی بیان و و عقیده، آزادی مطبوعات و گردش آزاد اطلاعات و بسیاری اصول دیگر را شایسته اعتبار کامل در برنامههای توسعه و پیشرفت میدانیم.
در پایان نامه مهوش ثابت شهریاری و فریبا کمالآبادی آمد: به کارگیری تجربه جهانی دموکراسی و احترام به منشور جهانی حقوق بشر و همزیستی مسالمتآمیز با همه کشورهای جهان بر پایه احترام متقابل و حفظ تمامیت ارضی کشورها لازمه پیشرفت همه جانبه کشورهاست. ما به گوناگونیهای سرزمین بزرگ ایران و هموطنان عمیقأ احترام میگذاریم و این تنوع را در زیر خیمه وحدتبخش سرزمینی خود ارج مینهیم و ایران بزرگ را همچون گلستانی با گلهای رنگارنگ میدانیم که این تنوع بر زیبایی گلستان میافزاید. خدمت به کشور نه فقط وظیفه، که حق همه ماست.
در پنل آخر روز اول هم مصطفیتاجزاده کنشگر و زندانی سیاسی، مهرداد درویشپور جامعهشناس و کنشگر سیاسی جمهوریخواه، ابوالفضل قدیانی کنشگر و زندانی سیاسی قبل و بعد از انقلاب ۵۷، مهرانگیز کار حقوقدان و کنشگر سیاسی، سعید مدنی جامعهشناس، کنشگر و زندانی سیاسی، الهه میزانی (امیرانتظام) کنشگر سیاسی از جبهه ملی و فائزه هاشمی کنشگر و زندانی سیاسی حضور داشتند.
مصطفیتاجزاده کنشگر و زندانی سیاسی در این نشست مجازی یک متن را ارسال کرد.
او در یادداشت خود با پاسخ به اینکه «ما کیستیم؟» نوشت: ما با اسلام مخالف نیستیم، بلکه با افتخار اعلام میکنیم به عنوان ایرانیان مسلمان و آزادیخواه، با استبداد بهنام اسلام مخالفیم و معتقدیم که اسلام قشری، ارتجاعی و متکی به زور در ایران، بیشترین آسیب را به دین و دنیای مردم زده است. ما نهتنها با قرآن مخالف نیستیم، بلکه منتقد مهجور بودن آن نزد مدعیانیم. ما قرآن را مشعل راه سربلندی و سعادت مردمان میدانیم. اما با سرنیزهکردن قرآن برای به مسلخ بردن آزادی و عدالت مخالفیم.
او گفت: ما با روحانیت مخالف نیستیم، بلکه با وهن و توهین به نهاد دین مخالفیم و به خدمات حوزههای علمیه و برخی نقشآفرینیهای تاریخی و مثبت آنان معترفیم. اما معتقدیم اعطای حق ویژه و گذاردن مسئولیت سنگین حکومت به دوش روحانیون، اشتباهی بزرگ بوده که بیشترین آسیب را به کشور و ملت و به خود مرجعیت و حوزههای علمیه وارد کرده است. به باور ما، استمرار حکومت آنان، جز دورترشدن نهاد دین از مردم و رودروشدن با آنان حاصلی ندارد.
تاجزاده افزود: نقض استقلال حوزههای علمیه از بزرگترین خطاها و مسبب لطمات بسیار به حوزهها و حکومت شده و بین آنها با اکثریت جامعه فاصله انداخته است. روحانیت قدرت را گرفته و مردم را ازدست داده است. جبران این اشتباه بزرگ آن است که روحانیت به جایگاه تاریخی خود بازگردد؛ از رانت و امتیازات فریبنده و گذرای یکیشدن نهاد دین و نهاد دولت رها شود، به تحقیق و آموزش و ترویج دین بپردازد؛ حامی و پناه مردم شود؛ و بر عملکرد حکومت و ارکانش نظارت مدنی کند. شأن روحانیت علمداری بگیروببند، سانسور، توقیف، توجیه سرکوب و اعدام معترضان عاصی نیست. مدنیترین یا موثرترین روش برای جبران این خطا، حذف ولایت فقیه از قانون اساسی است.
وی گفت: ما با شعائر اسلامی مخالف نیستیم، بلکه با اسباب رانت شدن آن یا انتصاب میانمایگان به مصادر چون امامت جمعه مخالفیم که هر هفته با سخنان سخیف خود، موجب وهن دین و شرمندگی مومنان میشوند. دیانت و امامت امثال آقایان طالقانی و منتظری است که میتواند مردم را با گرایشهای مختلف جذب کند و فرائض اسلامی را احیا کند. نماز جمعه باید میعادگاه مردم مسلمان با سلائق و گرایشهای مختلف باشد، نه تریبونی برای ترویج اسلام خشونتپرور فرقه مصباح.
این زندانی سیاسی در پایان نوشت: ما ایرانیانی طرفدار استقلال، تمامیت ارضی و مخالف دخالت بیگانگان هستیم. اما نه ریشه مشکلات را ناشی از توطئههای دشمن میبینیم، نه مخالفان خود را به آنها وصل میکنیم و نه متاثر از آنها میدانیم. این شیوهای بسیار ناپسند و توهینآمیز در مقابله با مخالفان و منتقدان است که رهبر به جای پاسخگویی، مرتکب آن میشود. از قضا ما استقلال کشور را به سبب دوری از مردم در معرض خطر میبینیم و نگرانیم که حاکمان بهجای گردن کج کردن در برابر ملت، اجیر منافع و مطامع بیگانگان شوند و برای بقاء خود به منافع ملی چوب حراج بزنند.
الهه میزانی (امیرانتظام) کنشگر سیاسی از جبهه ملی هم در این نشست در پاسخی مکتوب گفت: عدالت درکنار آزادی بیان حیاتی ترین نیاز جامعه امروز ایران است و تا مادامیکه احزاب سیاسی مستقل و واقعی نداشته باشیم تا از دریچه رسانه های غیرحکومتی اعلام موضع وموجودیت کنند، دموکراسی هم تنها شعاری پوشالی و عوام فریبانه خواهد ماند.
وی افزود: براساس همین نگرش بر این باورم که به جای پرداختن به شعار احساسی و وارداتی فوق که امروز ورد زبان همگان برای انقلابی احتمالی شده، باید به عدالت وآزادی محوری تکیه نمود. چنانچه در جامعه ای برابری اجتماعی و آزادی تحقق عینی و عملی یابد، واژه هایی چون حقوق زن، حق حیات خود بخود جان خواهد گرفت و محقق خواهد شد. در غیر این صورت شعاری چون زن، زندگی، آزادی تنها در قاموس کلماتی بی جان ظرف مدت کوتاهی به فراموشی سپرده خواهد شد.
خانم میزانی افرود: بیش از چهاردهه پیش مردم ما انقلابی را تحقق بخشیدند که جنبه احساسی آن بر عقلانیت اش مستولی بود و نتایج آن سرنوشت فعلی ما را رقم زد، امروز هم هرگونه حرکت شعارگونه می تواند آینده جامعه ما را دستخوش حوادثی ناگوارتر از حال نماید.
همسر امیر انتظام در پایان گفت: بیگانه تمنا نمودن بسیارخطرناک است، مردم ایران توان و شایستگی آن را دارند که به دست خود سرنوشتی دیگر برای خویش رقم زنند. برای گذار از جمهوری اسلامی اولین گام مراجعه به مردم با برگزاری یک رفراندم واقعی و به دور از شعاراست. در غیر این صورت تبلیغ واژگان زن زندگی، آزادی که مایه و مصدرش تنها شعارمحوری است ما را به جایی رهنمون نخواهد ساخت.
فائزه هاشمی کنشگر و زندانی سیاسی
آخرین سخنران پنل فائزه هاشمی کنشگر و زندانی سیاسی بود. او در قالب آنچه میخواهیم نوشت:
-آشتی دادن اراده انسانی و اراده الهی
-ارزش برای خرد، فکر، اندیشه، ذوق و هنر
-درک نوین از انسان و مطالبات امروزی او
-توجه به نظم طبیعی
-جایگزینی دین شخصی به جای دین حکومتی
-سیاست خارجی متعادل و متوازن بر پایه اصول دیپلماسی به جای میدان
-ارتباط با همه کشورهای جهان
-بهسازی ساختارهای حکومتی،
-قوه قضائیه مستقل،
- رفع کلیه تبعیضهای جنسیتی، عقیدتی و نژادی
-لغو اعدام و مجازاتهای غیرانسانی
-رعایت آزادی بیان، ادیان، پوشش
-برگزاری انتخابات آزاد
-مبارزه با انواع فساد
-مدیریت متخصصان
-شایسته سالاری و چرخه نخبگان
-حذف امتیازات ویژه و رانتها
-و در نهایت؛ آزادی، برابری، عدالت، قوی شدن از طریق رعایت حقوق مردم و پایبندی به اصول توسعهی همه جانبه و بالاخره حکمرانی خوب برای نجات مردم، ایران، دین و انقلاب
خانم هاشمی همچنین درباره اینکه چه باید کرد، نوشت:
-ادامه مبارزات مدنی
-تقویت همبستگی و تلاش برای آزادی کلیه زندانیان سیاسی، عقیدتی و امنیتی و برگزاری رفراندوم برای ایجاد تغییرات اساسی در سیاستهای فعلی کشور .
قرار است این نشست روز شنبه هم ادامه یابد.
برگفته ای از سایت صدای امریکا بخش فارسی، ۲۲ آپریل ۲۰۲۳