محمود ابطحی
به نظر نگارنده، در انتخاب روشی برای شناخت علمی «ايدئولوژی فاشیسم»، دست کم دو نکته برای فعالان سیاسی ایرانی مخالف حکومت اسلامی باید مورد توجه قرار گيرد:
يک نکته به روش عضوگيری «حزب ملی فاشیست ایتالیا» مربوط می شود که بر اساس آن، و برای افزایش تعداد پشتیبانان خود، «خلق» را، از راه کنشگریِ دستکاری شدهای، به حزب مذکور یا به سازمانهای در پیوند با آن، جذب میکردند.
نکته ديگر هم به ماهیت ایدئولوژی سیاسی فاشیسم مربوط می شود؛ و آن اینکه در بررسی فاشیسم اگر اين مکتب را به عنوان یک «انباره» بنگریم، می توانيم به ماهیت «بر هم افزائی فراگير» (سینکرتیک syncretic) آن پی ببريم.
نخست شرح کوتاهی در ماهیت سیاستهای «سینکرتیک»: این اصطلاح سیاسی از ایدهٔ «سینکرتیسم» بیرون آمده است. معنی فارسی سینکرتیسم را به همزمانی، تلفیق و همتایی تعبير کرده اند و من در اينجا آن را معادل «بر هم افزائی فراگير» می گيرم، با اين تذکر که ایدهٔ «سینکرتیسم» عموماً به ایجاد مذهبی جدید از تلفیق(یا بر هم افزودنِ) مذاهب مختلف گفته میشود. روش اجرای سینکرتیسم برای ساختن مذهب تازه، در هم ریختن و آمیختن انتخابی عناصری از چند مذهب گوناگون است. از این ایده اصطلاح «سينکرتیک» بیرون آمده که بصورت یک صفت برای برخی سیاستها یا ایدئولوژیهای کلان به کار برده میشود.
سیاستهای سنکرتیک، سیاستهایی هستند که عناصری از طیفهای گوناگون سیاسی را به گونهای در کنار هم قرار میدهند که نسبت به آنها بیطرفی ایجاد شود. در واقع یک سیاست سینکرتیک، نسبت به سویههای یک موضوع سیاسی، بصورتی خنثی نمايان می شود.
فاشیستها، با استفاده سیاستی همه با همی توانستند گرایش های گوناگون سیاسی را حول یک محور قرار داده و رفته رفته به زیر پرچم خود بکشند و به طور کامل هژمونی را از آن خود کرده و بر همهٔ گروههای سیاسی ديگر غلبه کنند. این نوشتهء موسولینی که «فاشیسم از زیر خرابههای دکترینهای لیبرال، سوسیالیست و دموکراتیک عناصری را که هنوز زندهاند بیرون آورده و … یک سنتز نو میسازد» به روشنی نشانگر اینگونه سیاست گذاری فاشیست ها است.
***
بدينسان، اتخاذ روش «سينکرتيک شناسی فاشیسم» می تواند به کنشگران سیاسی کمک کند تا در بند واژهها و ظاهر بعضاً نامربوط آنان نمانند، تا شاید بتوانند از شناخت ژرفتری از این ایدئولوژی سیاسی و نحوهٔ شکلگیری آن برخوردار شوند؛ شناختی که، با توجه به سپهر سیاسی اپوزیسیون ایران و راهی که ملت ایران برای رسیدن به سکولار دموکراسی در پیش دارد، برجستگی ویژهای دارد.
بخصوص اينکه، محتوی هرچه باشد، زمانی که همه گروههای سیاسی چپ و راست و مرکز حول تنها یک خواست و یا گسترهء کوچکی از خواستهای مشترک با هم گرد آورده شوند، چنین «اتحادی» همیشه خطر فاشیسم را با خود حمل میکنند.
در واقع اینکه حزب فاشیست در ایتالیا، و یا بعدتر، احزاب و گروههای تمامیتخواه دیگر در کشورهای گوناگون، از جمله اسلامیستهای خمینی در ایران، محور اصلی خود را چه شعاری قرار دادند تا حول آن گروهها را گرد آورند و حرکت فاشیستی خود را برسازند، نسبت به اصل امکان ایجاد یک حرکت فاشیستی با این روش، موضوعی فرعی است.
فاشیستها یک حزب اصلی برپا کرده بودند و تعدادی سازمانهای دیگر که در پیوند با حزب بودند. از این راه با ساختن ظاهری متفاوت برای سازمانهای دیگر خود، برای نمونه سازمانی که کارهای اقتصادی انجام میدادند، کسانی که مایل به پیوستن به حزب نبودند را فریفته، جذب و به خود وابسته میکردند.
امروز در اپوزیسیون حکومت اسلامی هم، گروهی با شعار «همه باهم» به دنبال «اتحاد» بر سر یک خواست هستند و آن سرنگونی رژیم اسلامی است؛ چنانکه گذار از حکومت اسلامی به دست این افراد با موفقیت هدایت شود، به احتمال بسیار زیاد گروهی که مشابه حزب فاشیست سیاست سینکرتیک را به جریان درآورده و، با روشهای مشابهٔ آنان، قصد دارد همهء اشخاص و گروهها سیاسی را به شکلی به بند سازمان اصلی خود یا سازمانهای فرعی در پیوند با آن، مثلا سازمانی صرفا در پی گسترش «حقوقبشر»، درآورد، حکومتی فاشیستی نیز برپا خواهد کرد.
واقعیت آن است که ضدیت اصلی این حرکت با اندیشهء سکولار دموکراسی است. زیرا این اندیشه دقیقاً در مقابل این روشها عمل میکند و گذار موفقیتآمیز به سکولار دموکراسی را در گرو استقلال گروههای سیاسی و ایجاد آلترناتیو سکولار دموکراتیک و مستقل میداند که بتواند این اندیشه را که تنها اردوگاه سیاسی اپوزیسیون و از قضا بزرگترین آنها است که هنوز صاحب آلترناتیو ویژهای، که باورمندان به سکولار دموکراسی را نمایندگی کند، نیست.
هرگونه همکاری احتمالی بین آلترناتیوهای گوناگون، در گام نخست یعنی سرنگونی حکومت اسلامی، باید به بعد از تشکیل چنین آلترناتیوی موکول شود. حزب سکولار دموکرات ایرانیان تلاشهای نظری و عملی خود را به ویژه به این موضوع مهم اختصاص داده است.
۳۰ شهریور ۱۳۹۸ – ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۹