محمود ابطحی
در روز چهارشنبه هشتم آبان ۱۳۹۸، در هفدهمین مراسم مشترک دانشآموختگی و تحلیف دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش حکومت اسلامی در دانشگاه پدافند هوایی خاتمالانبیاء، علی خامنهای هم سخنرانی داشت که در آن چند نکتهء قابل توجه و افشاگر وجود داشت.
نخست اينکه او در جایی از این سخنرانی گفت: «دلسوزان عراق و لبنان بدانند اولویت اصلی آنان، علاج ناامنی است و مردم این کشورها نیز بدانند مطالبات بهحق آنها فقط در چارچوب ساختارهای قانونی قابل تأمین است.»
این سخنان آشکارا نشان دهندهٔ حضور مداخله جویانهٔ حکومت اسلامی در کشورهای منطقه از جمله عراق و لبنان است. حکومت اسلامی برای این دخالتها از ثروت ملت ایران هزینه میکند؛ هزینهای که توسط «برایان هوک» به مبلغی بالغ بر ۱۶ میلیارد دلار تخمین زده شده است؛ ثروتی که به جای ساختن صنایع و تاسیسات زیربنایی ایران، صرف مداخله و ایجاد ناآرامی در منطقه شده است.
از يکسو در همين سخنرانی می توان ديد که نگاه ایدئولوژیکِ امتمدارِ حکومت اسلامی، زندگی را روز به روز در ایران سختتر کرده و هنگامی که قشرهای مختلف ملت ایران، در سطوح گوناگون، نسبت به زندگی ناشایست و کمبودهای ایجاد شده توسط این حکومت نامتعارفِ غیر انسانی معترض می شود، به آنان برچسب «فتنهگر» زده میشود. برچسب زدن یکی از روشهایی است که در چنین حکومتهای ایدئولوژیک استفاده میشود که از طریق آن، راه برای حذف مخالفان و معترضان باز شود.
از سوی ديگر، خامنهای که از کلمهٔ امنیت، نه امنیت به معنای واقعی، دستاویزی ساخته برای سرکوب و، همانگونه که در سطور پیشین اشاره شد، این روش را برای کشورهای دیگر منطقه نیز توصیه میکند، در بخشی از سخنان خود در این مراسم گفت:
«آن چیزی هم مخصوص نیروهای مسلح و نیروهای حافظ امنیت [است] در این زمینه، این است که مراقب فتنه باشند. مراقب فتنه باشند؛ در قرآن یکجا میفرماید: “الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ”، یکجا میفرماید: “الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ”. “اشد” یعنی سختتر، “اکبر” یعنی بزرگتر، “کشتار” چیز بدی است، نامطلوب [است] ولی فتنه از او (آن) بدتر [است]. خوب اگر فتنه از قتل بدتر است؛ پس، بایستی نیروهایی که حافظ امنیت هستند، آرایش لازم را، نظم لازم را برای مقابله با فتنه هم بگیرند».
این بخش از سخنان او پرسشی را در ذهن شنونده بوجود میآورد که اصولاً خامنهای چرا «فتنه» را با قتل مقایسه میکند؟ مگر هشدار به ماموران امنیتی نظام در جهت تاکید بر آنچه آنان حفظ امنیت مینامندش، چه رابطهای با «کشتار» دارد؟
پاسخ مستقیماً برمیگردد به ایدئولوژیک بودن نظام حاکم بر ایران. نظام ایدئولوژیکی که خود را صاحب جان و مال و هویت ایرانیان میداند و این حق آسمانی را برای خود قائل است که جان مخالفان خود را هرگاه بخواهد، بگیرد. اعلام علنی این موضوع، هم پیامی است به جلادان حکومت، برای دادن اعتماد به نفس به آنان در امر «کشتار» مخالفان، و هم پیامی است به ملت ایران برای ایجاد وحشت در میان آنان.
فعالان سیاسی مخالف نظام، عموما آگاهند که چه خطراتی آنان را تهدید میکند و آگاهانه و هوشیارانه قدم در راه مبارزه میگذارند؛ به همین سبب، هدف بیان آشکار این سخنان غیر انسانی، جوانان ایران، زنان ایران و در یک کلمه ملت ایران است؛ با این پیام به آنان میگوید از حکومت آدمکش «اسلامی»اش بهراسند.
در عين حال، قدری تامل بیشتر در احوالات مستبد امروز ایران برای ما روشن میکند که این سخنان او ماهيتی واكنشی دارد، واکنشی همراه با دستپاچگی و از روی ترس و وحشت و درست متوجه شده است که پایان کار مستبدین ترسناک است و در آن ميانه یکی از نشانهء های نزدیک شدن پایان کار، وحشتی است که او و اطرافیان کمی باهوشتر او را فرا گرفته است.
خامنهای در سالهای گذشته این سخن خمینی را خطاب به مخالفان حکومت خود که «برگردید و اعدام شوید و به زندان بروید» را به دلسوزی سلفش برای مخالفان تعبیر کرد؛ امروز بهتر است که او سخنان دیگری از خمینی را به یاد آورد و دلش به حال خود و همدستاناش بسوزد؛ شاید بفهمد بهتر است حکومت را به صاحبان اصلی آن، یعنی ملت ایران برگرداند.
خمینی در سال اول انقلاب به همدستاناش گفت: «این مردمی که شما را روی کار آوردند، این مردم کوچه و محله و زاغههایی که شما را روی مسند نشاندند، ملاحظهٔ آنان را بکنید و این “جمهوری” را ضعیفش نکنید. بترسید از آن روزی که این مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست و یک انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسید که ممکن است یکی از ایام الله خدای نه خواستهَ باز پیدا بشَد و آن روز دیگهَ قضیهٔ این نیست که برگردیم به ۲۲ بهمن، قضیه این است که فاتحهٔ همه ما میخوانند».
ترس خامنهای و واكنش از روی وحشت اش که بدان خاطر علناً دستور کشتار میدهد هم از آنجاست که میداند مردم ایران فهمیدهاند در «باطن ذات» او و اطرافیانش چه میگذرد و از همین روست که تلاشی هم برای پنهان کردنش، نمیکند.
امروز که ۴۰ سال حکومت اسلامی، پیامدی جز فقر و فساد و بیچارگی برای مردم ایران نداشته است، مردمی که ۴۰ سال پیش پدرانشان و بعضاً خودشان، زندگی به مراتب بهتری داشتند، در نتیجهٔ افشاگریهای مبارزان به عمق آسیبها و دزدیها و دروغهای حکومت اسلامی پیبردهاند. اپوزیسیونی که در ۴۰ سال گذشته هزینههای جانی و مالی فراوانی را تحمل کرده است و هدف خود را از دست نداده و دست کم یک مرحله را با پیروزی پشت سر نهاده است، امروز هم زنده است و مرحلهٔ دیگری از مبارزه را پیش میبرد.
در همین رابطه می توان مشاهده کرد که بخش مهمی از این اپوزیسیون را ایرانیان سکولار دموکرات تشکيل می دهند که در ایران و بیرون از ایران فعالیتهای خود را با هدف روشن برپا کردن حکومت سکولار دموکرات در ایران پیش میبرند. اردوگاه سکولار دموکراتها که بیشترین جوانان و زنان ایرانی را در خود جای داده است، منشاء اصلی آن وحشتی است که سراسر نظام را در خود پيچيده؛ چرا که اهالی اين اردوگاه در اندام به لرزه افتادهٔ حکومت اسلامی، و به ویژه در سر فاسد آن، مشکل اصلی را يافته و بر پایه آن مبارزهٔ خود را با هوشیاری به پیش میبرند.
۱۱ آبان ۱۳۹۸ – ۲ نوامبر ۲۰۱۹