آثار تاریخی ایران در امان نیستند | نوشته مهدیه پوریادگار

مسجد شیخ لطف‌الله، در ضلع شرقی میدان نقش جهان اصفهان، از شناخته‌شده‌ترین مساجد تاریخی ایران است که در دوره صفویه ساخته شد. این مسجد شاهکار معماری و کاشی‌کاری قرن یازدهم هجری است که با هنرمندی استاد محمدرضا اصفهانی، از معماران نامدار آن زمان، ساخته شد. اما چندی است که نام این مسجد باز بر سر زبان‌ها افتاده است. اخبار منتشرشده حکایت از آن دارد که نمای گنبد مسجد شیخ لطف‌الله تغییر یافته است. کارشناسان می‌گویند: «گنبد مسجد را به اسم مرمت، خراب کرده‌اند. رنگ کاشی‌ها تغییر یافته و لچکی جا نیفتاده است.» افشاگری و جنجال‌ها درباره مرمت غیراصولی مسجد شیخ لطف‌الله کار را به جایی رساند که اسحاق جهانگیری، معاون اول رییس جمهوری، از وزیر مربوط خواست در خصوص نحوه مرمت این مسجد شخصا نظارت کند.

اما مسئله این است که پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و روی کار آمدن جمهوری اسلامی، همه بناهای تاریخی ایران با کم توجهی و بی توجهی روبه‌رو شدند. در سال‌های اول بعد از انقلاب، تصاویر جام شراب و صورت زنان از نقاشی‌های تاریخی روی دیوارهای برخی آثار تاریخی – از جمله کاخ عالی‌قاپو اصفهان، پاک شدند که همین باعث تخریب در بخش‌هایی از دیوارهای کاخ شد. ستون‌های سنگی تخت جمشید بر اثر عدم رسیدگی دچار خوردگی شده‌اند. بودجه مرمت و نگهداری آثار تاریخی بسیار محدود است و فاجعه‌بارتر آن که داربست‌های فلزی سالیان طولانی است بر پیکر آثار تاریخی آویزان مانده است که این خود باعث سرعت گرفتن فرسودگی آنها می‌شود.

آنچه مشخص است، مقابله با آثار تاریخی از همان ماه‌های اول انقلاب شروع شد و تاکنون نیز به شکل‌های گوناگون ادامه داشته است. همزمان با سفر صادق خلخالی، حاکم شرع وقت، به شیراز در بهار سال ۱۳۵۸ زمزمه‌هایی به گوش می‌رسید که او قصد دارد تخت جمشید را خراب کند. کم کم زمزمه‌ها تبدیل به واقعیت شد و عدهای از شیراز برای تخریب این اثر عظیم تاریخی به سمت شهرستان مرودشت به راه افتادند که با مخالفت نصرت‌الله امینی، استاندار وقت فارس، و تعدادی از مردم مرودشت روبه‌رو شدند. اما در تبریز روحانی دیگری به نام مسلم ملکوتی، در سال ۱۳۵۹ سالن تئاتر شیر و خورشید این شهر را – که در سال ۱۳۰۶ ساخته شده بود و از سالن‌های مدرن در زمان خودش محسوب می‌شد، با خاک یکسان کرد. این تخریب‌ها در همه شهرها و عمدتا از سوی طبقه روحانی و تندروهای مذهبی تا سالها ادامه داشت.

از دیگر بلایایی که در چهار دهه گذشته بر سر میراث تاریخی آورده شده است، ساخت و آب‌گیری سد سیوند در شهرستان پاسارگاد (در۵۰ کیلومتری شهر باستانی تخت جمشید) است. کارشناسان پیش از آبگیری سد هشدار داده بودند آثار تاریخی منطقه تنگه بلاغی (تنها راه سالم از راه شاهی)، روستاهای باستانی، کاخ داریوش هخامنشی، کارگاه ذوب فلزات و تولید نوشیدنی باستانی، گورستان اشکانی و نقاطی که هنوز کاوش نشده‌اند، پس از آب‌گیری زیر آب خواهند رفت. کارشناسان همچنین معتقدند به دلیل سست و آبرفتی بودن خاک منطقه، پس از بالا آمدن آب‌های زیرزمینی – که بر اثر آبگیری سد رخ خواهد داد، آثار باستانی دشت پاسارگاد از جمله کاخ بارعام، کاخ دروازه، کاخ اختصاصی، مزار کمبوجیه، تل تخت و به ویژه آرامگاه کوروش، که نزدیکترین اثر به سد است، دچار آسیب خواهند شد. اما سرانجام این سد با وجود مخالفت‌های گسترده فعالان محیط زیست و میراث فرهنگی در فروردین سال ۱۳۸۶ با حضور محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری وقت، رسما آب‌گیری شد. اکنون کارشناسان می‌گویند این سد، که چند سالی به علت خشک‌سالی بی آب بوده است، در چند سال گذشته که آب‌گیری شده موجب افزایش رطوبت هوای منطقه و روییدن گل سنگ و در نهایت خوردگی در برخی آثار سنگی پاسارگاد شده است. بند شاه عباسی در نزدیکی ساوه هم، که به قرون هفت و یازده هجری قمری مربوط می‌شود، بر اثر سد سازی کاملا زیرآب رفت و تخریب شد.

اما ماجرای تخریب و آسیب زدن به میراث فرهنگی به همین جا ختم نمی‌شود. هر از گاهی اخباری مبنی بر خروج یک اثر تاریخی از لیست آثار ثبت ملی شده در ایران و تخریب آن به گوش می‌رسد. البته گاهی اوقات بخت، یار آثاری مانند خانه نیما یوشیج و دایی جان ناپلئون می‌شود و با رسانه‌ای شدن موضوع و فشار افکار عمومی از دست تخریب‌گران آثار تاریخی در امان می‌مانند. اما گاهی هم مانند خانه حسام‌لشکر، که به پسر سیزدهم عباس میرزا تعلق داشته است، دستور تخریبش صادر می‌شود. اکنون دیگر اثری از نخستین کارخانه قند خاورمیانه با قدمت ۱۳۵ سال، یا عکاس‌خانه تابان – که یک بنای تاریخی ارزشمند بود، جز نامی خاک گرفته در پس تاریخ چیزی باقی نمانده است.

هنوز هم خبرهایی از خروج آثار دیگری از ثبت ملی به گوش می‌رسد که در معرض تخریب قرار دارند. از جمله تپه ۶ تا ۸ هزارساله پوئینک در شهرستان قرچک ورامین، که مسئولین محلی اصرار و ادعا دارند اگر تخریب نشود، امکان تکمیل کمربندی تهران وجود ندارد و بخشی از آن را بطور مخفیانه تخریب کرده‌اند. ده‌ها نمونه دیگر از آثار ملی و تاریخی ایران را می‌توان نام برد که توسط نهادهای دولتی، نظامی و شخصی تخریب یا تغییر کاربری داده شده‌اند. این بدان معناست که حاکمیت هیچ برنامه یا تصمیمی برای حفظ تاریخ و هویت گذشته ایران ندارد.

منبع: سایت اینریپندت به زبان فارسی، ۱۸ دسامبر ۲۰۱۹