اوتسا مشفق نویسنده ایرانی‌تبار، وجدان بیدار آمریکا در عصر گلوبالیسم

اوتسا مشفق (Ottessa Moshfegh) در سال ۱۹۸۱ از پدری ایرانی و مادری کروآتی که هر دو ویولونیست بودند، در نیوتون آمریکا زاده شد. پدر او که در بلژیک زندگی و تحصیل می‌کرد، در سال‌های دهه ۱۹۷۰ میلادی می‌خواست به ایران برگردد، اما بعد تصمیم خود را عوض کرد و همراه همسرش برای همیشه به آمریکا مهاجرت کرد. به این ترتیب، نوزادی که روشن نبود در ایران چه سرنوشتی داشته باشد، در آمریکا بالید و به یکی از نویسندگان سرشناس این کشور تبدیل شد.

اوتسا مشفق دوره لیسانس خود را در کالج برنارد و دوره فوق لیسانس خود را در رشته “نگارش مبتکرانه” دانشگاه براون ایالات متحده آمریکا گذراند. در دوران تحصیل و نخستین سال‌های پس از آن داستان‌های کوتاه او در “نیویورکر”، “پاریس رویو” و چند نشریه معتبر دیگر منتشر و با استقبال گرم خوانندگان این رسانه‌ها روبرو شدند. در سال ۲۰۱۴ هنگامی که این نویسنده ایرانی‌تبار ۳۲ سال داشت نخستین رمان خود را با نام “مک گلو” منتشر کرد که به مهمترین زبان‌های جهان، از جمله آلمانی ترجمه شد.

در آلمان، برخی منتقدان به خاطر طنز خاص و زبان گستاخ و جسورانه اوتسا مشفق، او را با کورت توخولسکی شاعر و طنزپرداز مهم اوایل قرن بیستم این کشور مقایسه می‌کنند که در سال ۱۹۳۵ در سوئد درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد. “آلمان، آلمان، برتر از همه” یکی از مشهورترین کتاب‌های این نویسنده است که در آن غرور و تعصبات نژادی برخی آلمانی‌ها را با زبانی برنده و طنزی گزنده به باد انتقاد می‌گیرد تا به رشد فاشیسم در فرهنگ آنان می‌رسد. به خاطر اعتبار ادبی جهانی توخولسکی، سوئد هرساله جایزهای به نام او را به یکی از نویسندگان تحت فشار جهان تقدیم می‌کند. در سال‌های ۱۹۹۴ و ۲۰۰۶ این جایزه به دو نویسنده تبعیدی ایرانی فرج سرکوهی و ناصر زرافشان تعلق گرفت.

اوتسا مشفق در سال ۲۰۱۸ با انتشار کتاب موفق “سال آرامش و استراحت من” هم به خاطر نگاه موشکافانه به زندگی سرشار از ناکامی و ماجراجویی مردمان رانده شده به حاشیه اجتماع و هم به خاطر نثر طنزآمیز و گزنده و درخشان خود توجه منتقدان ادبی را بیش از پیش جلب کرد.

در مجموعه “درد وطن برای جهانی دیگر” داستان “من به میان عوام می‌روم” از یک معلم زن مطلقه روایت می‌کند که برای گذراندن تعطیلات تابستانی خود به یکی از شهرهای رو به نابودی آمریکا می‌رود. در این شهر که صدها مشابه آن در ایالات متحده آمریکا وجود دارد، همه مغازه‌ها و فروشگاه‌ها بسته شده‌اند و تنها ساندویچ فروشی‌های زنجیرهای هستند که هنوز به مردم تهیدست و تیره روز سرویس می‌دهند. در این داستان با شخصیت‌هایی سروکار داریم که اغلب خودباخته، معتاد و گاه ترحم برانگیزند، اما واقعیت جهان از هم‌گسسته و آشفته امروز در وجنات، پندار، کردار و گفتار آن ها آشکار است.

با داستان‌هایی از این دست بود که دامنه شهرت اوتسا مشفق مرزهای ایالات متحده و آمریکای شمالی را در نوردید و رسانه‌های اروپایی را در سال‌های اخیر وا داشت که به بررسی آثار او بپردازند. اکنون خانم مشفق یکی از نویسندگان آمریکاست که منتقدان بر ویژگی سبک او تاکید می‌ورزند. نثر او، همه سبک‌های مرسوم ادبی را می‌شکند تا خود به سبکی فارغ از چارچوب‌های پیش‌ساخته برسد.

هفته‌نامه اشپیگل آلمان به تازگی در نقد مفصل آثار اوتسا مشفق، به راحت‌طلبانی که خواستار سرگرمی صرف هستند توصیه کرده کارهای او را به دست نگیرند. با این همه تاکید می‌کند که آثار او درخشان هستند.

این توصیف متضاد به خاطر آن است که اغلب آثار مشفق خواننده را به زندگی نگون‌بختانی هدایت می‌کنند که امید خود را باخته‌اند و با پناه بردن به الکل و مواد مخدر و توهمات مالیخولیایی به جای زندگی کردن، به زنده ماندن قناعت می‌کنند.

از نویسنده ایرانی‌تبار آمریکایی می‌توان به عنوان وجدان بیدار ایالات متحده آمریکا در دوران جهان‌شمولی سرمایه یاد کرد. اما او اسیر کلیشه‌ها و شعارهای رایج نیست و به ارزش‌های ادبی سخت پایبند مانده است. به این دلیل، آثار او با این که در شمار پرفروش‌ها هستند، در ژانر ادبیات جدی با درون‌مایه طنز جای می‌گیرند. سایر آثار منتشرشده اوتسا مشفق عبارتند از: “سال آرامش و استراحت من”، “آیلین” و “مرگ در دست”.

مشفق تاکنون جوایز ادبی متعددی کسب کرده که جایزه کتاب بلیور، جایزه حصار مدرن و جایزه قلم بنیاد همینگوی از آن جمله هستند. تا جایی که می‌دانیم، تا امروز هیچ اثری از کارهای این نویسنده ایرانی‌تبار به فارسی ترجمه نشده است.

منبع: سایت صدای آلمان (دویچه وله) به زبان فارسی، ۲۵ ژانویه ۲۰۲۰