جشنواره فیلم فجر امسال هم گذشت؛ مراسمی که پیش از شروع، با اعلام انصراف سینماگرانی چون کیمیایی از شرکت در جشنواره به دلیل حوادث ماههای گذشته در ایران از جمله زدن هواپیمای اوکراینی با موشک، خبرساز و جنجالآفرین شد و با اعلام انصراف برخی دیگر از اهالی نامآشنای سینما، ترس از بیرونق شدن این دوره از جشنواره را در دل برگزارکنندگان پررنگتر کرد.
در جریان برگزاری هم جشنواره آرام و بیهیاهو پیش نرفت؛ از نشست خبری و صحبتهای شهاب حسینی علیه کیمیایی و نکوهش انصرافدهندگان از جشنواره گرفته تا واکنشهای شدید به گفتههای او تا نشستهای خبری دیگر فیلمها چون “آتابای” نیکی کریمی یا “خروج” حاتمیکیا که در آنها تندخویی و پرخاشگری گاه از سوی اهالی رسانه و گاه از سوی کارگردان یا فیلمنامهنویس تیتر یک گزارشهای مربوط به جشنواره شد.
با همه اینها، جشنواره به پایان رسید و شب گذشته، برندگان رشتههای گوناگون معرفی شدند.
گمان میرفت با توجه به تمامی سر و صداهایی که پیش از برگزاری جشنواره و در جریان آن به راه افتاده بود، دست کم”، مراسم اختتامیه بدون “برش” از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شود.
این اتفاق اما نیفتاد. و قیچی سانسور اختتامیه جشنواره فجری را که میخواستند نشان دهند بدون انصرافدهندگان هم باشکوه برگزار شده و چیزی از اهمیتش کاسته نشده، بینصیب نگذاشت.
“ما که نیامده بودیم، ما بودیم”
امیر آقایی به هنگام دریافت جایزه بهترین مکمل مرد برای بازی در فیلم شنای پروانه به کارگردانی کات، به صحبتهای مجری صدا و سیما که چندی پیش گفته بود، هر که خوشش نمیآید، از ایران برود، اشاره کرد اما پیش از ادای واژهها، تصویرش قطع شد و صحنههایی از فیلم شنای پروانه پخش شد. آنچه که امیر آقایی بر زبان رانده بود، این بود: “ما که نیامده بودیم، ما بودیم ریشه در خاک سرزمینمان داریم.”
یکی از کاربران با اشاره به قطع صحبتهای این بازیگر مینویسد: «ما از این همه آزادی به کجا پناه ببریم؟»
مهدی خرمدل، منتقد سینما در توییتر مینویسد: «پخش زنده صحبت آقایی در تلویزیون قطع میشود و در عوض تیزر “شنای پروانه” با این جمله به صحبت آقایی گره میخورد: “وایسا بیشرف!” سانسور اختتامیه جشنواره فجر در این حد کمدی است.»
کاربری با اشاره به صحبتهای جنجالبرانگیز شهاب حسینی در نشست خبری فیلمش مینویسد: «شهاب حسینی میگفت، جشنواره رو تحریم نکنید برعکس تریبونی است، بیایید حرفتان را بزنید. دیشب امیر آقایی و مهدویان دو کلمه حرف دل مردم رو زدند، صداشونو صدا و سیما سانسور کرد اینجاس که باید به آقای شهاب حسینی گفت …»
پرسشهایی که بیپاسخ ماندند
از دیگر صحبتهایی که صدا و سیما پخش آنها را برنتافت، گفتههای حامد شکیبانیا بود. او که جایزه بهترین مستند جشنواره را برای “جایی برای فرشتهها نیست” به خود اختصاص داد، به هنگام دریافت جایزه، اشاره کرد که به او گفتهاند “حرف امیدوارکننده” بزند و با عذرخواهی، خواست که خط آخر آنچه را آماده کرده بود، بگوید: «پرسشهای خیلی زیادی بیپاسخاند و اینها دست از سر از ما برنمیدارند. خیلی از دوستانی که آمدهاند و خیلیها که نیامدهاند به خاطر سوگواری به خاطر همدردی سوگواران اتفاقات سخت سه ماه گذشته بوده. امیدوارم که به پاسخهای این پرسشها برسیم به زودی.» حرفهایی که از صدا و سیما پخش نشد.
حسین دهباشی در توییتر مینویسد: «وقتی حرفهای حامد شکیبانیا هم – با آنهمه سابقهی حزباللهی- از صدا و سیما حذف میشود، انتظار دارید دیگر چه کسانی – به قول حافظ – “مقیمِ حریمِ حرم” بماند جز کارمندها و کارمندزادهها؟ حامد فقط دوکلمه گفت: “در ذهنهای همه ما پرسشهایی ایجاد شده که امیدواریم پاسخی بیابند” اشکالی داشت؟»
تقدیم به “پدران داغدیده” هم سانسور شد
حرفهای محمد حسین مهدویان، کارگردان فیلم درخت گردو هم که با دریافت سیمرغ بلورین برای بهترین کارگردانی به همه “پدران داغدیده” سال ۹۸ از سیل تا حوادث آبانماه تا سقوط هواپیما و پدران کشتههای مظلوم کرمان در تشییع قاسم سلیمانی تقدیم کرد هم به مذاق صدا و سیما خوش نیامد.
سخنان فرشته طائرپور، داور بخش نگاه نو، مستند و فیلم کوتاه که به حاضران در سالن و کسانی که حتی در این رویداد حضور پیدا نکردند سلام کرد و گفت، “ایستادن من روی این سن از سر بیاعتنایی به اتفاقات تلخ اجتماعی و وضعیت سینما نیست. بلکه برای حمایت از سینما و نسل جوان و خلاق است” هم سانسور شد. طائرپور در ادامه صحبتهایش گفته بود: «ما یاد گرفتیم حتی اگر دل خونین داریم با لب خندان به سینما بیاییم.»
“تلویزیون هنوز حس میکند تنها منبع رسیدن پیام به مخاطب است”
قطع سخنان هنرمندانی که آنگونه که صدا و سیما میخواست، سخن نگفتند با سانسور یا با صحبتهای مجری برنامه، واکنشهای زیادی را در بین سینما دوستان و منتقدان برانگیخته است.
مهرزاد دانش در توییتر مینویسد: «از منفورترین چهرههای اختتامیه، صداوسیما بود که با پیشخوانی صحبتها (چه داور، چه برنده)، قطع میکرد به مجری تا با لاطائلاتش، اتلاف وقت کند. شعور ادب ورزی به مخاطب هیچ؛ این درک هم در میان نیست که آن صحبتها از رسانههای دیگر، به مراتب پررنگتر منتشر خواهد شد؟»
خسرو نقیبی، روزنامهنگار و منتقد سینما در توییتر مینویسد: «تلویزیون هنوز حس میکند تنها منبع رسیدن پیام به مخاطب است. ممیزی مراسم اختتامیه فجر به شیوهی مارگزیدهای که از ریسمان سیاه و سفید میترسد، حیرتانگیز است. از سخنرانی داور خود جشنواره هم بترسی چون میگوید میخواهد دربارهی وقایع اخیر چند جملهای بگوید، مشت نمونهی خروار است.»
آنها که تحریم کردند و آنها که تحریم نکردند ولی بعد تحریم کردند!
اما سوای سانسور جشنوارهای که آن همه برای باشکوه برگزارشدنش و نشان دادن پررونقبودنش حتی با وجود عدم حضور برخی سینماگران و بازیگران نامآشنا، تبلیغ کرده بودند، عدم شرکت آنها که در جشنواره حضور داشتند اما برای دریافت جایزه نیامدند یا اهدای جایزه به کسانی که از شرکت در جشنواره انصراف داده بودند هم خبرساز شد.
کاربری مینویسد: «چه جشنواره ضدفجری بود امسال. فیلم ساختند و به جشنواره نیومدند! کارگردانی که با فیلمهای انقلابی معروف شد، ضد انقلاب حرف زد، جایزشم تقدیم همه کرد، الا به سردار کشورش! به اونی که تحریم کرده بود، سیمرغ دادند، برای دریافت سیمرغ هم نیومد! دست مریزاد.»
اشاره این کاربر به کارگردان فیلم درخت گردوست که جایزه را به “پدران داغدار” و نه به سردار سلیمانی تقدیم کرد و به پیمان معادی که سیمرغ بلورین بهترین نقش مرد را از جشنواره گرفت و پیامی ویدیویی فرستاد و با “سلام به همگی و هیئت داوران و خسته نباشید به همکاران و دوستانی که در این رشته کاندید شدند”، گفت: «متاسفانه به دلیل حضور در خارج از کشور شانس این را نداشتم که درخشش شما را روی پرده بزرگ ببینم. ولی شک ندارم که مثل همیشه فوقالعاده بودید.»
کاربر دیگری مینویسد: «پیمان معادی جشنواره را تحریم کرد. به عنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد انتخاب شد. ظاهرا اعلام کرده برای دریافت سیمرغ بلورین نمیآید و نیامد. هیچ جشنواره معتبری، چنین توهینی را برنمیتابد و چنین فردی را از فهرست جوایز خود حذف میکند.»
از دیگر خبرسازان، عوامل فیلم “روز صفر” بودند، فیلمی که در ۹ شاخه نامزد دریافت سیمرغ بود و در ۵ رشته جایزه گرفت، فیلمی که نشست خبریاش با حضور اعلامنشدهی فراستی، منتقد معروف این روزهای صدا و سیما و تحسین و تمجیدهای او از فیلم و از سعید ملکان، پیشتر خبرساز شده بود. عوامل فیلم اما در اختتامیه حاضر نشدند و در بیانیهای علتش را اینگونه اعلام کرده بودند، «ترجیح دادیم شرکت نکنیم تا برای آیندگان جواب داشته باشیم که بگوییم ما شریک این بیفرهنگی ها نیستیم.»
کاربری مینویسد: «یک عده جشنواره را تحریم کردند. بعد یک عده که جشنواره را تحریم نکردند و پنج تا جایزه هم گرفتند، اختتامیه را تحریم کردند تا اعتراض کنند به آنهایی که جشنواره را تحریم کردند. این حرفِ معمّا نه تو خوانی و نه من!»
آیا “خون شد” کیمیایی بدترین فیلم اوست؟
اما پس از مشخص شدن برندگان جشنوراه امسال، منتقدان در مورد نحوهی داوریها هم مقالهها نوشتهاند. یکی از نکتههای جالب، نوشتههایی است که در مورد فیلم “خون شد” کیمیایی به چشم میخورد، فیلمی که بیشتر کارگردانش موضوع بود تا خود فیلم.
جواد طوسی، یکی از منتقدان قدیمی سینما، در روزنامه شهروند، “نادیده گرفته شدهی بزرگ جشنواره امسال” را فیلم “خون شد” کیمیایی میداند. فیلمی که به اعتقاد این منتقد،”بعد از تجربههای ناموفقی چون متروپل و… فیلم قابل دفاعی است، هم از نظر اجتماعی هم ساختاری هم مضمون و تماتیک که کاملا نادیده گرفته شده است.”
طوسی معتقد است، “کیمیایی در فیلمش به سند خانه، نگاه سرزمینی دارد، اما علنا علیه آن [در برنامه نقد تلویزیون] صحبت میشود”. او با اشاره به نقدهایی که در صدا و سیما و در برنامه مسعود فراستی به این فیلم شده از این مسئله که “در این برنامه “خون شد” بدترین فیلم کیمیایی” نامیده شده، انتقاد میکند.
در برنامهای که مسعود فراستی مجری آن است، فیلم “خون شد” کیمیایی، یکی از فیلمهایی بود که این منتقد به همراه دو منتقد دیگر یعنی محمدتقی فهیم و ناصر هاشمزاده درباره آن صحبت کرده بود.
“دوران، دوران گفتمان است، دوره قیصرها به سر آمده”
فهیم با اشاره به اینکه به دلیل “نام کیمیایی” فیلم را دیده، “سوای برخی نماها” فیلم را “در کلیت مأیوسکننده” دانست. او در این برنامه گفت: «کیمیایی دوباره چاقو به دستی را وارد قصهاش کرده که به جز فیزیکش آن روح لازم را که باید متأثر از شرایط کنونی باشد، ندارد. قهرمان او قهرمانی نیست که بتواند امروز ما را اغنا کند. اگر در فیلمهایش قهرمانش ما را اغنا نکند که با او همزادپنداری کنیم و با او زمین بخوریم، این دیگر فیلم نمیشود. اولین مشکل در قهرمان و ضدقهرمان است. این نوع خشونت دِمده از نظر تاریخی خیلی عقبتر از دهه سی است، خیلی ناامید شدم. افسردگی را منتقل کردن به مخاطب، بدترین کاری است که “خون شد” با مخاطب خودش میکند.»
فهیم، دوران امروز را “دوران گفتمان” خواند و به عبارتی گفت که دوران قهرمانان کیمیایی به سر آمده.
در برابر او ناصر هاشمزاده، منتقد دیگر معتقد است که فیلم نه تنها کسالتبار نیست که موفق است. او قهرمان فیلم کیمیایی را این گونه توصیف میکند: «قهرمان فیلم [در فیلمهای کیمیایی پیشتر] چاقو برای غیرت و مسائل ناموسی درمیآورد. اما این بار قهرمان، اینجا جمعکننده است. میخواهد خواهر برادرهای جدامانده را به خانه بیاورد، این مأموریتش است. آنچه مهم است، خانه است میخواهد خانه را حفظ کند. اینکه آیا این خانه نمادین است یا نه موضوع دیگری است.»
فراستی از مخالفان “خون شد” معتقد است، کیمیایی میخواهد دوباره گذشتهها را بسازد و میگوید: «اما نه میتواند قیصر را بسازد، باید اگر قیصر را میخواهی بسازی، قیصر امروز را بسازی. انگار [کیمیایی]در اتاق دربسته نشسته و بیست سی سالی است خبری از بیرون ندارد.»
هاشمزاده اما معتقد است: «اگر خون شد را سینمای خود آقای کیمیایی بدانیم با تجربههایی که از او میشناسیم، در آن وضعیت موفق است. اما اگر نشانه ها را در بیرون بجوییم با جامعه امروز و غیرت امروز …[نه موفق نیست].»
مطمئنا در روزهای آینده بحثها و نقدها در مورد این فیلم و دیگر فیلمهایی که جایزه گرفتند و نگرفتند و به حق گرفتند یا نگرفتند، موضوع اهالی سینما، منتقدان و خبرنگاران این حوزه خواهد بود.
سینما و جشنوارهای که آینهی تمام نمای وضعیت کشور است
اما با گذشت جشنواره و بحثهای پیش و پس آن و نگاهی به فیلمهای ارائه شده در جشنواره آنچه بیش از همه از سی و هشتمین جشن سیمرغهای بلورین به یادها میماند، مضامین تلخ و فضاهای تیره و “مایوسکننده” فیلمهای این دور از جشنواره است که به نوشته نویسنده مقاله “جرعهای شوکران” در روزنامه اعتماد، “بخشی از این تیره و تار ریشه در واقعیت دارد و فریب و خدعه نیست اما باید دید چرا این نگاه با این حجم و گستره بی سابقه بر ذهن و قوه خلاقه هنرمند سینمای ایران مسلط شده است و چگونه میتوان در نمایش واقعیت های اجتماعی به تعادل و توازن رسید.»
اما واقعیت این است که سینمای یک کشور برآیندی است از وضعیت عمومی آن کشور. آنچه که بیننده در جشنواره امسال دید، از تخریب به جای نقد گرفته تا عصبانیتی که از دهان همانها برون میآمد که دعوت به گفتمان میکردند تا دو دسته شدن اهالی سینما تا سخنان انتقادآمیز آنها که شرکت کردند و جایزه بردند، تا در نهایت مضامین “اندوهبار” فیلمها همه و همه بازتاب دهندهی وضعیت کنونی اجتماعی سیاسی و فرهنگی ایران است. وضعیتی که نیاز به تجزیه و تحلیل از سوی کارشناسان این عرصه را دارد. اما تا زمانی که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران حتی شنیدن صدای شرکتکنندگان در جشنواره خودش را هم برنمیتابد، باید پرسید، در این شرایط و بر این بستر، گفتمان چگونه شکل میگیرد؟
منبع: سایت صدای آلمان (دویچه وله) به زبان فارسی، ۱۲ فوریه ۲۰۲۰