فرصت ها را از دست ندهيم

محمود ابطحی

          در یادداشت هفته گذشته اشارهء کوتاهی داشتم به اینکه، با به رسمیت شناخته شدن ماهیت تروریستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توسط دولت امریکا، اکنون برای اپوزیسیون سکولار دموکرات فرصتی بدست آمده است که باید به دقت مورد ارزیابی و استفاده قرار گیرد. بخصوص که اکنون ادله فراوانی برای اثبات صحت تشخيص دولت امريکا در دسترس است. مثلاً، در خبرها آمده است که سعید قاسمی، یکی از «لات‌های حکومتی» که از فرماندهان میانی سپاه تروریستی پاسداران انقلاب اسلامی بوده،‌ در مصاحبه‌ای گفته است که در سال‌های ۷۱ تا ۷۳ خورشیدی، سپاه در پوشش هلال احمر در بوسنی حاضر بوده و نیروهای مسلمان را آموزش می‌داده است‌. او در همین مصاحبه می‌افزاید که نیرو‌های سپاه در آن زمان با گروه تروریستی اسلامی القاعده هم در ارتباط بوده‌اند. و اگر به یاد بیاوریم، در همان سال‌ها، منابع اطلاعاتی امریکا نيز بر حضور سپاه در بوسنی تأکید می‌کردند. اگرچه سخنگوی سپاه سخنان قاسمی را رد کرده است، یکی دیگر از «لات‌های حکومتی» به نام حسین الله‌کرم، از تروریست‌هائی که سرکردگی گروه انصار حزب‌الله (گروه سرکوبگری که برساختهٔ سپاه است) را هم بر عهده دارد، گفته‌های قاسمی را تأیید کرده است. این تأییدی است از زبان خود تروریست‌های سپاه که نشان می دهد قرار گرفتن نام سپاه در لیست گروه‌های تروریستی مبنای اطلاعاتی دقیق و معتبری دارد.

          حال، در جایی که برخی از اعضای برجستهء این گروه تروریستی – با جاهلیت تمام – تروریستی بودن اعمال شان را در بلندگوها فریاد می‌زنند، برای سازمان‌هایی که نام اپوزیسیون حکومت اسلامی را بر خود می‌نهند ولی آشکارا از منافع سپاه تروریستی پاسداران دفاع می‌کنند وضعيتی ننگ‌ آور پيش آمده است. اگر این سازمان‌ها در بیان اهداف شان صداقت دارند، بهتر است تا دیر نشده این اشتباه خود را اصلاح کنند.

          سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، که وظیفه‌ای جز آنچه از نامش برمی‌آید ندارد، ستون اصلی نگهدارندهء حکومت است و طبیعتاً دشمن اصلی ملت ایران. اینکه مبارزهء ایرانیان برای آزادی، آشکارا به رویارویی با این سازمان تروریستی رسیده خود یک گام مهم به جلو است و نباید با انحراف‌های برخی افراد نادان یا مزدور کم اهمیت جلوه داده شود. یک نکتهء مهم را یادآوری می‌کنم: فرماندهی اصلی سپاه خود علی خامنه‌ای و بیت اوست که به شکل نهادی عریض و طویل در رأس آن سازمان قرار گرفته؛ پس زمانی که از سپاه نام می‌بریم شامل رهبری حکومت هم می‌شود.

          این مجموعهء تروریستی، با خفقانی که در کشور بوجود آورده، مانع تبدیل شدن نگرانی‌ها و نارضایتی‌های جدی ملت ایران به اعتراض‌ها، اجتماع‌ها و اعتصاب‌های فلج کننده شده است. بعبارت ديگر، اين سرکوب ‌های سپاه بوده که تا کنون بصورت مانعی از اوج گرفتن روند تبدیل جنبش ایرانیان به حرکتی فراگیر در سطح ملی عمل کرده است. می‌دانیم که برخی از ناراضیان درون کشور با شجاعت دست به اعتراض و اعتصاب‌هایی می‌زنند و هزینه آن را هم می‌پردازند ولی برای رسیدن به هدف میانی، یعنی براندازی حکومت اسلامی، جمعیت بزرگ‌تری لازم است که به اعتراض‌ها و اعتصابات بپیوندند.

          شوربختانه، ایرانیانی که ناراضی هستند، بجای پیوستن به اعتراضات، یکی از چهار راه دیگر را انتخاب می‌کنند. از یکسو، گروهی سکوت می‌کنند تا مجبور به پرداخت هزینه در روياروئی با سرکوبگران سپاه نشوند. از سوی ديگر، برخی که واقعاً از وضع زندگی خود ناراضی هستند به دلیل نزدیکی ایدئولوژیک به حکومت، سختی‌ها را تا کنون تحمل کرده‌اند و دست به اعتراض‌های جدی نزده‌اند. در جانب ديگر کسانی هستند که، به دنبال نارضایتی از وضع زندگیشان، گزينهء مهاجرت را انتخاب و به سرزمین‌های دیگر کوچ می‌کنند؛ و عاقبت گروه چهارم اند، جمعیت بزرگی که دچار بی‌تفاوتی اجتماعی Social Apathy  شده‌اند.

          از بی‌تفاوتی اجتماعی نام بردم که پنج مؤلفه در ایجاد آن نقش دارند: ۱- احساس ناتوانی ۲- نا‌امیدی به آینده ۳- بی‌توجهی به دیگران و منفعت‌طلبی ۴- عدم همکاری در کنشگری‌های اجتماعی ۵- بی‌تقاوتی نسبت به نهادهای مهم جامعه.

          اگر بپذیریم که این پنج مؤلفه باعث شده اند که جمعیت قابل توجهی از ایرانیان دچار «بی‌تقاوتی اجتماعی» شوند، یکی از وظايف اپوزیسیون سکولار دموکرات ایران این خواهد بود که با تشکیل جبهه‌ای فراگیر بتواند اعتماد ایرانیان را بدست آورده و به آنها کمک کند تا بتوانند توان خود را ببینند و نسبت به آینده امیدوار شوند.

          اپوزیسیون بیرون از کشور را آن دسته از کوچ‌ کنندگانی تشکيل می دهند که آنچنان دلبستهء ملت و میهن و سرنوشت آن هستند که نمی‌توانند بی‌تفاوت و ساکت بنشینند. اینها – اعضاء سازمان‌ها و احزاب اپوزیسیون سکولار دموکرات ایران – که بزرگ‌ترین بخش کوچ‌ کنندگان محسوب می شوند، کسانی هستند که در مبارزهء جاری نقش مهمی برعهده دارند و، به همین دليل، نباید فراموش کنند که جزئی از یک کل هستند و به عنوان اندام يک کل باید در دفاع از آن کلیت عمل کنند.

          در نتيجه می توان گفت که اگر اپوزیسیون سکولار دموکرات و برانداز حکومت اسلامی مستقر بر کشورمان بتواند صاحب حقانیت لازم برای هدايت مبارزات شود، قادر خواهد بود که در احياء انگیزهء حرکت در هم‌میهنان خويش نيز موفق باشد. در اين راستا و بیش از هرچیز ضروری است که دشمن واقعی ملت را درست بشناسد، منافع ملت ایران را درست تشخیص دهد و از وقایعی همچون تروریستی خوانده شدن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در جهت دستیابی به آن منافع استفاده کند.

۲۹ فروردين ۱۳۹۸ – ۱۸ آوريل ۲۰۱۹