نهم آبان ۱۲۸۰؛ ۱۱۹ سال پيش در چنين روزی مرضيه ارفعی در استانبول زاده شد. میگفت: «زن ايرانی پذيرا و مستعد و شجاع است. شغل خود را دارد و خانهداری هم میكند.»
پدر مرضيه ارفعی از بازرگانان ايرانی مقيم استانبول و در كار فرش بود و برای پيشرفت دخترش بسيار كوشيد: «از ۱۲ سالگی دلم میخواست پزشک شوم و اين آرزو را با تحصيل پزشكی در دانشگاه استانبول محقق كردم.»
۲۸ ساله بود كه فارغالتحصيل شد و همانجا به عنوان پزشک كودكان و زنان به كار پرداخت.
۳۲ ساله بود كه به تشويق دولت به تهران رفت و در وزارت بهداری شروع به كار كرد. در همين سال با پزشكی جوان كه فارغالتحصيل فرانسه بود پيوند زناشويی بست: «در زندگی زناشويی يک خانهدار كامل بودم. عقيده من هميشه اين بوده كه زندگی اجتماعی يک زن نبايستی بر زندگی خانوادگی او اثری بگذارد.»
از آنجا كه سه برادر ارتشی داشت، گرايشی در او برای خدمت در نظام پديد آمد و چون پزشک بود او را برای سرپرستی آموزشگاه پرستاری دختران ارتش برگزيدند و اين گونه نخستين زن ايرانی وارد ارتش شد.
او با حكم ويژه رضاشاه درجهای همرديف سروانی گرفت و پيشاهنگ ورود زنان به ارتش شد: «پيش از من هيچ زن ايرانی به ارتش راه نيافته بود و پرستاران زن در ارتش ايران، سوئدی بودند.»
با ادامه فعاليتش در ارتش كم كم درجههای بالاتری گرفت و ۴۰ ساله بود كه “سرهنگ تمام با كلاه سه نشان” شد و سرپرستی درمانگاه ارتش در چهارراه عزيزخان تهران را به عهده گرفت. او همزمان با مسئوليتهای اداری، ۱۹ سال در هنرستان دختران، بهداشت و پزشكياری تدريس كرد.
۵۸ ساله بود كه به درجه سرتيپی رسيد. در آن زمان رئيس مركز خون ارتش بود و چهار سال پس از آن بازنشسته شد، ولی باز به كار ادامه داد و اين بار در سمت بازرس ارتش خدمت كرد و در سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی به درمان رايگان بيماران كمدرآمد میپرداخت.
میگفت: “زندگی را هميشه از زاويه كار و از زاويه خدمت به مردم نگاه میكردم. هرگز ديسيپلين (نظم) نظام مرا خسته نكرد. من در يک خانواده سرباز به دنيا آمدم و اين محيط را میشناختم”.
او در طول خدمت نشان درجه اول خدمت و “رستاخيز ملی” را دريافت كرد.مرضيه ارفعی در ۷۷ سالگی در تهران درگذشت.
برگرفته ای سایت صدای آلمان (دویچه وله) به زبان فارسی، ۳۱ اکتبر ۲۰۲۰