معمار آرامگاه فردوسی

۲۷ دی ۱۲۸۵؛ ۱۱۴ سال پيش در چنين روزی حسين لرزاده در تهران زاده شد: “هنر معمار، هنر تزيينات است”.

پدر حسين لرزاده معمار بود: “خانه مسكونی ما در كوچه قلمستان از محلات طراز اول شهر بود و رجال آن زمان در آنجا سكونت داشتند”.

هفت ساله بود كه او را به مكتب‌خانه فرستادند: “مدرسه در آن زمان كم و مسافت‌ها طولانی بود. نوبت دبيرستان كه شد، رفتم مدرسه سلطانی، سر پل اميربهادر. اميربهادر از اعيان محله بود و سردار جنگ.

۱۶ – ۱۷ ساله كه شدم، مادرم مخالف بود اما پدرم پيشنهاد كرده بود و من شب‌ها مشغول مشق معماری شدم”.

سپس او را نزد استاد تابلوساز فرستادند: “مايل به تحصيل در مدرسه كمال‌الملك بودم، اما به هر صورت به دفتر كار نقاش‌باشی روانه شدم”. پدرش هم در خانه تدريس معماری داشت و او هم در اين درس‌ها شركت می‌کرد.

۲۰ ساله بود كه كنار مسجد مجدالدوله در حسن‌آباد تهران “نقاشخانه حسين لرزاده” را گشود و به طراحی و ساخت سردر ايرانی بانك شاهی (بانك تجارت كنوني) و سردر مدرسه دالفنون پرداخت و اين طرح‌ها و ساخت‌ها را چنان با اصل بنا درآميخته كه نمی‌توان سردرها را از كل بنا جدا فرض كرد:

“پس از طرح و اجرای سقف و سردر بانك، مهندس انگليسی می‌خواست مرا برای ادامه تحصيل به انگلستان ببرد كه مادرم راضی نشد و مهندس با زبان بی‌زبانی گفت “هنوز بچه ننه” هستم”.

۲۶ ساله بود كه دنباله كار هوشنگ سيحون را برای طراحی و بازسازی آرامگاه فردوسی گرفت و با همكاری خوشنويس نامدار عمادالكتاب نوشته‌های آرامگاه را تهيه كرد:

“تمام خطوط و اشعار تابلوها را با خط زيبايی نوشت و به من كه در آن ايام سی ساله بودم فرمود: من نمی‌توانم روی داربست بروم. به ايشان پيشنهاد كردم كه عين نوشته‌ها را روی سنگها “گرته” كرده و شروع به حكاكی شود و شما هم از پايين با دوربين كنترل كنيد”.

كار آرامگاه فردوسی ۴ سال طول كشيد:

“به شمسی شد اتمام آرامگه

هزار و سه صد از پی اش، سيزده”.

۲۸ ساله بود كه مدال فردوسی را از دست محمدعلی فروغی نخست وزير وقت گرفت و سرپرستی امور باستان‌شناسی آنجا را هم به او سپردند. كاخ مرمر، مسجد اعظم قم و حرم‌های عتبات در عراق از ديگر آثار او هستند.

از او جز كتاب سه جلدی “احيای هنرهای از ياد رفته” و “خاطرات از انقلاب تا انقلاب”، مجموعه اشعاری هم به جا مانده است:

“خوشنويسی و شعر و معماری

طرح‌های بديع و حجاری

طاق‌های مقرنس و آويز

نيست كمتر ز شغل بازاری

هرچه باشد كساد رسم هنر

باز بهتر بود ز بيكاری”.

حسين لرزاده در ۹۸ سالگی در زادگاهش درگذشت.

برگرفته ای از سایت صدای آلمان (دویچه وله) به زبان فارسی، ۱۶ ژانویه ۲۰۲۱