سرنگون سازی حکومت اسلامی گفتمانی عمومی است

منوچهر يزديان

          در خبرگاه آمده بود  که حسن روحانی، رئیس ویترین رژیم اسلامی، عده ای از اصلاح طلبان را به بهانهء افطار احضار کرده تا بن بست های سیاسی رژیم را برای آن ها تشریح نموده و از آن ها بخواهد که فعال تر با رژیم همکاری کنند.

          جریانات موسوم به طیف اصلاح طلبی در مستقر کردن حکومت اسلامی در ایران پیشینه های گوناگونی داشته اند. از سازمان دهندگان نیروهای امنیتی و بازجویان، تا نخست وزیر و وزیران خامنه ای، همه در طیف مزبور حضور داشته و همچنان دارند. اینها خواهان استمرار حکومت اسلامی با حضور مستقیم خود در حکومت اند. اما پول کلان و اسلحه و زندان در اختیار باند خامنه ای است و به این خاطر آنها در ضیافت افطار حکومت ولایت فقیه ناگزیر شده اند بجای ران مرغ به بال مرغی قناعت کرده و آقا را، دلبخواه یا نادلبخواه، دعا کنند.

          در این میان هر از گاهی اصلاح طلبان فیل شان یاد هندوستان کرده و از چیزی بنام “آشتی ملی” سخن می گویند که گویا قرار است با بالا گرفتن جنگ بین اسلامیست های ایران و مزدوران شان در کشورهای دیگر از یکسو، و آمریکا و متحدان اش از سوی دیگر، رنگ و روی تازه ای بگیرد. در این راستا محمد خاتمی موضوع “فدرالیسم” را برای کشور ایران طرح کرده که منظورش مستقیما جلب نظر گروه های محلی ای است که  در گذشته همواره آمادهء مصالحه و گرفتن امتیاز از حکومت اسلامی و در ادامه پشت کردن به مردم ایران بوده اند.

          به نظر می رسد که، جز بر پشتیبانان اصلاح طلب و «ضدامپرالیست ها»ی چپ و راست گوناگون، بر کسی پوشیده نیست که سرنگون سازی حکومت اسلامی و بررسی چگونگی آن گفتمان اصلی در درون ایران است. حکومت اسلامی نه تنها تا بن دندان در فساد و قساوت فرو رفته و میلیون ها ایرانی را بزیر فقر کشیده، بلکه با ماجراجوئی های خارجی اش در لبنان، سوریه، عراق، یمن و افغانستان، کشور ایران و زیر ساخت های اقتصادی و انسانی آن را در خطر جنگ قرار داده است؛ و در این مسیر برای مردم راهی جز سرنگون سازی این حکومت باقی نمانده است.

          مردم ایران سال هاست از شعارهائی نظیر “آشتی ملی” و این “فدرالیسم” آخری گذر کرده و به چیزی کمتر از سرنگونی حکومت اسلامی، ابطال سند موسوم به قانون اساسی آن و انحلال تمامی نهادهای سرکوبگر و تبعیض افروز آن قانع نخواهند شد. در این راستا از امثال خاتمی اصلاح طلب و کارگزارن اش چیزی جز استمرار فقر و سرکوب نصیب ملت ایران نشده و نخواهد شد.

          از سوی دیگر اوضاع رژیم بشدت وخیم است. منابع مالی آن بشدت تضعیف شده، رابطهء رژیم با کشورهای قدرتمند جهان بسیار تنش آمیز گردیده و خود رژیم هم دارد در شیپور جنگ می دمد. حکومت اسلامی از بدو تأسیس خود در پی دخالت در کشورهای همسایه و حتی تجاوز به حریم آن ها بوده است. ناگفته نماند که در این رابطه “ضد امپريالیست های غیر حکومتی” یکباره حقوقدان و “سازمان مللی” شده و استدلال می کنند که حکومت اسلامی “رسما” دخالتی در این کشورها نکرده است. اینان که برای حکومت مادورو و ارتگا و کیم جونگ-اون دل می سوزانند لابد سپاه قدس، سپاه بدر، لشکر فاطمیون، حزب الله و جهاد اسلامی و همهء شیه نظامیان کاشته شده توسط رژیم اسلامی در کشورهای دیگر را کمک های بشر دوستانه یا سپاه دانش و سپاه بهداشت می انگارند.

          اما نه حسن روحانی و نه اصلاح طلبان و ضدامپریالیست های چپ و راست قادر به نجات رژیم اسلامی نیستند. به نظر می رسد که پس از فروپاشی اتحاد شوروی و فراموش شدن اثرات اش در صحنهء سياست جهانی، تاریخ مصرف حکومت اسلامی مسلط بر ایران نيز برای غرب و در ادامه احتمالا برای روسیه و چین بسر آمده است.

          و با جا افتادن و همه گير شدن گفتمان سرنگون سازی رژیم اسلامی در ایران است که اکنون وارد مرحلهء بررسی چگونگی انجام اين کار شده ايم. در اين راستا آرزو کنيم که در ایران جنگی روی ندهد اما بجای آن مردم ایران خود بتوانند این حکومت فاسد و سرکوبگر را سرنگون کرده و، با استقرار حکومتی دموکراتیک و سکولار، امنیت را به کشور برگردانده، منابع انسانی و زیر ساخت های اقتصادی اجتماعی کشور را در مسیر آزادی و رفاه ملت ایران قرار دهند.

۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۸ -۱۴ ماه مه ۲۰۱۹