سال نو، سال امید یا ناامیدی؟

عبدی کلانتری
در آستان سال نو، در پایان دو دوره کابینه‌ی بی‌تدبیر و امیدکُش روحانی، گوش‌که می‌سپاریم صدای «نه به جمهوری اسلامی» را بلندتر از همیشه از هر کانال و رسانه‌ای می‌شنویم. در سایتِ تازه‌تأسیسِ «دادخواست»، یک شهروند ناشناس ایرانی زیر همین شعار دادخواستی می‌نویسد و ظرف دو روز نزدیک ۶۰۰ امضا جمع می‌کند. این شعار اما ــ  به جز یک انکار بزرگ و ابراز انزجار موجز ــ به ما نمی‌گوید چه کنش و راهکاری این «نه» را تبدیل به نیستیِ نظام می‌کند، چگونه طومار جمهوری اسلامی را در هم می‌پیچد تا نظامی دموکراتیک و مردمی به جای آن بنشاند.

شعار «نه به جمهوری  اسلامی» بیش از آنکه شروعی برای یک حرکتِ تازه باشد، جمع‌بندی چهار دهه نارضایتیِ انباشت شده است که بارها به شکل‌های عملی نیز بروزکرده، از جمله در «فتنه»های سراسری خیابانی و خشم انقلابی و دموکراتیک مردم در دی ۹۶ و آبان ۹۸. این شعار به ما می‌گوید برای بهبود اوضاع، چشم امید داشتن به «اصلاحات» سراب است. انتخابات میان بد و بدتر در ۱۴۰۰ و ۱۴۰۴ و ۱۴۰۸ امید واهی است! جمهوری اسلامی خودش خود را اصلاح نخواهد کرد چه برسد به اینکه راه را برای عبور از خویشتن به سمت دموکراسی هموار سازد!

پس چشم امید به چه و که باید دوخت؟

می‌شنویم، «فشار حداکثری را ادامه دهید تا نظام برچیده شود!»، «این نظام فقط زبان زور را می‌فهمد»، «مذاکره و عادی‌سازی یعنی آری به جمهوری اسلامی»، «نشستن سر میز یعنی طولانی کردن عمر حکومت ملایان و نظامیان»! این‌ شعارها چکیده‌ی ساعت‌ها بحث و مصاحبه و تفسیر رادیو تلویزیونی است که روزانه از ماهواره‌ها و اینترنت در فضای دیاسپورا تولید شده و به داخل کشور سرازیر می‌شود. آیا این انعکاسی از صدای مردم ایران است؟  

با کمی مکث می‌توان فهمید که مخاطب این توصیه‌ها برای فشار حداکثری، مردم نیستند بلکه دولت‌ها، به ویژه کابینه‌ی جدید در کاخ سفید است. از رسانه‌ها می‌شنویم در جهان فقط یک ابرقدرت است که می‌تواند ابرنظامِ زور و تبعیض در منطقه را گوشمالی دهد. اما آیا حقیقتاً اکثر شهروندان ایران برای تحقق «نه به جمهوری اسلامی» خواهان آن هستند که زیر فشار حداکثری تحریم‌ها بیشتر کمر خم‌کنند؟ بیشتر به زیر خط فقر هُل داده شوند؟ بیشتر در صف نان و دارو و شیر کودک، در وحشت کرونا، دوباره به دوران جیره‌بندی‌های سالهای جنگ پرتاب شوند؟ «فشار حداکثری» آیا صدای اکثر مردم است یا اقلیتی که در اکثر رسانه‌ها صدا دارد؟

تحریم‌ها و فشار حداکثری، ظاهراً علاوه بر «گوشمالی»ی نظام و حس تسکین‌بخش انتقام (بگو «قصاصِ» جانیان روحانی و نظامی و «کتلت» کردن‌شان در یک چشم‌بهم‌زدن)، توجیه دیگری هم دارد. می‌گویند رعایت ذره‌ای حقوق بشر از سوی جمهوری اسلامی فقط با چماق ایالات متحده (و اسراییل و  عربستان) امکانپذیر است. اگر «حقوق بشر» می‌خواهید، باید به اوباما، ترامپ، پومپئو، بایدن، و اتحادیه اروپا بفهمانید که نه با دیپلماسی، بلکه با فشار حداکثری می‌توان زندانیان سیاسی را آزاد کرد، سانسور را برداشت، و قوانین زن‌ستیزانه را ملغا کرد. چکمه را از گلوی ملایان برندارید! اگر مماشات و مصالحه کنید بمب‌شان را خواهند ساخت و آش همان و کاسه همان برای نیم قرن دیگر!

اینکه چرا کاخ سفید هرگز چنین «فشار حقوق بشری» را بر عربستان، اردن، مصر، پاکستان، اسراییل و ترکیه وارد نمی‌کند، اینکه چرا هرگز قادر به آزادکردن زنان عربستان و امارات و افغانستان و عراق نشده،  و سرآخر حتا با طالبان و القاعده هم به صلح رسیده، ذره‌ای از این ایمانِ شبه‌مذهبی به کدخدامنشی کاخ سفید کم نمی‌کند! در زمان بوش و ترامپ می‌گفتند اگر می‌خواهید ملایان بمب نسازند بمباران‌شان کنید. در زمان بایدن می‌گویند به خاطر «حقوق بشر» تحریم کنید و فشار حداکثری بگذارید! هر دو اما یک سیاست است، فشار حداکثری و تحریم حداکثری شکل دیگری از جنگ تمام‌عیار است علیه یک ملت در زمان صلح! تحریم‌های اقتصادی در کشور عراق طی ده سال بیش از نیم میلیون تلفات از گرسنگی و بیماری به جا گذاشت و بازهم رژیم صدام را قوی‌تر کرد!

در مقابل مدافعان چماق حداکثری، ما لابی دولت ایران را داریم، به ویژه در ایالات متحده و کانادا، که عادی‌سازی و دیپلماسی را تبلیغ می‌کند بدون ذره‌ای اشاره به بی‌عدالتی‌های ساختاری نظام! شبکه‌ای از سرمایه‌داران ایرانی‌آمریکایی، استادان دانشگاهیِ فرصت‌طلب و سربه‌زیر در کنار فعالان نایاکی، به همراه قشر بزرگی از ایرانیان خاموش و «غیرسیاسی» از طبقات متوسط، جملگی خواهان بازگشایی سریع اقتصاد و تراکنش‌های بانکی، رونق واردات و صادرات و تولید صنعتی هستند. «لابی ایران» نماینده منافع بخش خصوصی، طبقات سرمایه، تاجران و بازاریان، از جمله استارت‌‌آپ‌ها و شرکت‌های نوپا و اقتصاد دیجیتالِ متصل به جهان است. تصویری که این لابی از زندگی روزمره در ایران به مخاطب غربی می‌دهد «زندگی نرمال» شهروندانی آسوده و امن است که فقط می‌خواهند با جهان غرب مراودات تجاری و توریستی داشته باشند. اینکه آمار اعدام به تناسب جمعیت از بالاترین‌ها در دنیاست و آمار خشونت علیه زنان و قوانین ضد زن در جدول‌های رسمی، جمهوری اسلامی را در زمره‌ی بدترین‌ کشورها جا می‎‌دهد برای لابی‌گران تجارت‌مسلک کمترین اهمیت را دارد. به ندرت صدایی انتقادی علیه حاکمیت از این «لابی» می‌شویم، به ندرت ندایی از کارگران و زحمت‌کشان، از زنان علیه حجاب، از بهاییان سرکوب شده در مصاحبه‌ها و مقاله‌های این لابی‌گران انعکاس می‌یابد! برعکس، «لابی ایران» دست‌اندر کار ترویج روال «میانه‌روها»ی نظام و آقازادگان‌ آنها، تجلیل از سرداران سپاه به عنوان حافظان امنیت ملی، ترویج هنر و فرهنگ دست‌پرورده و سازشکار با قدرت، و تبلیغ اقتدار نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی در منطقه است. چشم اینان اکنون به وزارت خارجه کابینه‌ی بایدن و کدخدا منشی حزب دموکرات و البته رهنمودهای جواد ظریف دوخته شده‌است.

نظرسنجی‌های اخیر در ایالات متحده می‌گویند اکثر مردم آمریکا مخالف جنگ و مخالف تعطیل دیپلماسی هستند. به اعتباری دارند به خودشان می‌گویند اگر می‌خواهیم آنها بمب اسلامی نسازند و در منطقه شلتاق نکنند مجبورشان کنیم امضا بدهند و جام زهر بنوشند! با وساطت سازمان بین‌المللی انرژی اتمی افسار هسته‌ای آنها را به دست می‌گیریم! درسی که مردم آمریکا از جنگ‌های پایان‌ناپذیر دولت‌ خود آموخته‌اند ــ امنیت آمریکا در گرو جنگ‌های خاورمیانه نیست ــ برای ما هم می‌تواند آموزنده باشد. امنیت، رفاه، و آزادی مردم ما در گرو تهاجم نظامی یا فشار حداکثری کاخ سفید نیست، در گرو مقاومت و مبارزه‌ی حداکثری خود ما برای پایین کشیدن نظام شکنجه و اعدام است.

آن چیزی که «نه به جمهوری اسلامی» را تبدیل به نیستی این نظام کند، اراده‌ی مردم ما است، اراده‌ی همگانی در تحریم شهروندی و فشار حداکثری شهروندی بر صدر تا ذیل این نظام، همانطور که کارگران و معلمان و بازنشستگان و پرستاران با اعتصاب‌های هم‌بسته و سراسری خود این سیستم تبعیض و چپاول را دچار بحران کردند. «نه به نظام» با اعتراض و اعتراض مکرر! تکرار دی ۹۶ و آبان ۹۸! تدارک فتنه‌های بیشتر با سازماندهی بادوام‌تر! زمانی که معنی آبرو و انسانیت با مقاومت گره خورده و شرافت فقط در ضدیت با نظام سلطه و سرکوب و بهره‌کشی تعریف شود. فقط خواست و اراده‌ی فعال مردم در انکار کلیت این نظام است که می‌تواند سال نو و قرن تازه را به امید واقعی پیوند دهد.

برگرفته ای از سایت رادیو زمانه، ۲۱ مارس ۲۰۲۱