محمد مکرمی
در زندگی اجتماعی همیشه داشتن رابطه با دیگران میتواند انجام کارها و رسیدن به مقاصد را آسانتر کند. خیلی از کارهای اجتماعی در مراکز و سازمانهای مختلف از طریق روابط آسان تر حل و فصل میشوند. البته اگر رابطه ها نتیجهبخش نباشند قطعاً خیلی از ما در بلاتکلیفی های طولانی خواهیم بود. اما یک مسئله غیر عادی است که این روال عادی را به هم میریزد، که در عبارت پارتی بازی خلاصه میشود.
پارتی بازی نقطه مقابل پدیده «شایستهسالاری» است کسی که از پارتیبازی استفاده می کند همه فیلترها و موانع موجود در نظام شایسته سالاری را دور میزند و در نتیجه وجودش برای آنهایی که واقعا شایستگی لازم را دارند نتیجه ای جز سرخوردگی ندارد. متاسفانه در کشور ما مسئله پارتیبازی بیشتر از کشورهای دیگر دنیا مرسوم است و این معضل به یک پدیده فرهنگی تبدیل شده. حتی شاید بشود گفت که قبح آن کاملا از بین رفته، به هر حال شکی در این نیست که پارتی بازی یک کار زشت و غیر انسانی به حساب می آید چرا این کار نوعی حق کشی و اجحاف و تجاوز به حقوق دیگران محسوب میشود.
این در حالی است که در نظریه های امروزین اجتماعی مردم در برابر قانون یکسان و دارای حقوق مساوی هستند. یعنی در تعریف، قانون و مقررات برای همه وضع شده و هر کس هر چقدر خاص و مهم باشد باید مورد اعمال قانون قرار بگیرد. اما وقتی پای پارتی بازی می آید وسط معنی اش این است که این قانون نادیده گرفته شده و خلاصه در مفهوم خودمانی پای دور زدن قانون وسط است. می دانیم که پارتیبازی از دیرباز در ایران نقش پررنگی را در روابط اجتماعی و سیاسی ایفا کرده و مردم ما هم قبل از انقلاب با این مسئله مواجه بودند و هم بعد از انقلاب. در طول تاریخ استفاده از نفوذ، قدرت، جریان، حزب و جایگاه دیگران همواره برای خیلی ها کارساز بوده. شاید بشود گفت یکی از دلایل شیوع این پدیده در جامعه کنونی، وسعت و گسترش نفوذ دخالت دولت در شئون مختلف جامعه باشد.
واضح است که هر چقدر میدان مسئولیت دولت گسترده تر باشد کنترل آن هم مشکل تر میشود و در نتیجه تخلف از مقررات هم آسان تر خواهد شد و طبیعتاً مردم هم روز به روز بیشتر از قبل به پارتی بازی متوسل میشوند. البته یکی دیگر از دلایل گسترش پارتیبازی، نارسایی ضوابط و وجود مقررات غلط است. اگر مقررات عادلانه و واقعبینانه باشند، نه ارباب رجوع نیاز به پارتی بازی دارد و نه مسئولین به زودی تسلیم درخواست دوست و آشنا برای دور زدن مقررات میشود. ولی وقتی هر دو طرف احساس کنند که قوانین نارسا هستند، با توجه به واقعیت و نیاز جامعه طرحریزی نشدند و پشت درهای بسته با اندازه گیری های خیالی طراحی شدند، چارهای جز توسل به راههای غیرقانونی وجود نخواهد داشت. بنابراین قانونگذاران و تصمیمگیران باید همیشه این را مد نظر داشته باشند که قانونی را وضع نکنند که عملی نباشد یا احتمال تخلف از آن زیاد باشد.
چرا که در این وضعیت حتی مسئولی که ممکن است سخت پایبند مقررات باشد در برابر شرایط غیر عملی تسلیم بشود و به تدریج روحیه پایبندی به مقررات در او ضعیف و ضعیف تر بشود. باید توجه داشت که برای پارتی بازی به وجود کسی نیاز است که «پارتی» خوانده می شود و در موضع قدرتی قرار دارد که برای انجام کار کسی که به دخالت او نیامند است ضرورت دارد، در نتیجه میشود منشا پارتیبازی و اعمال هرگونه تبعیض بین مردم را در وجود صاحبان قدرت و توانایی های اجتماعی و مالی آنها جستجو کرد. اگر این صاحبان قدرت از اعمال نفوذ خودداری کنند و بگذارند امور بر اساس روال طبیعی و حقوقی خودش پیش برود، از میزان پارتی بازی در جامعه کم میشود. البته آشکار است که وجود مشکلات مادی و احتیاجات مبرم روزمره از یک طرف و شیوع فساد در بین مسئولین از طرف دیگر میتواند یکی از محرک ها برای هدایت مردم به سمت پذیرش سیستم پارتیبازی باشد. اما اگر حکومت ها بتوانند بر فساد غلبه کنند و نیازهای مردم را برآورده کنند رفع مشکل پارتی بازی آسان تر خواهد بود.
با این همه باید قبول کرد که پارتی بازی به عنوان یک نوع تبعیض می تواند با شیوعش تبدیل به یک پدیده فرهنگی بشود و در نتیجه در یک جامعه سالم و معمولی پرداختن به آن یک نوع فرهنگ سازی محسوب شود. باید برای رفع تبعیض و پارتیبازی «فرهنگ سازی» را از رده های بالای جامعه شروع کرد تا کمکم بقیه شهروندان با این فرهنگ جدید آشنا بشوند با آن خو بگیرند و دیگر سراغ بند «پ» نروند.
ویدیوی کامل این برنامه در لینک زیر: