برای یک زندگی معمولی؛ آزادی سفر

شبنم بدری
به احتمال زیاد در جهان پیشرفته معاصر، مهمترین شاخصه «یک زندگی معمولی» وجود «احساس آزادی» در افراد جامعه است، برای انجام کارهائی که دوست دارند، بدون آنکه موجب آزار دیگران باشند.

بعبارت دیگر حد و گستره آزادی هر شهروند معیاری است که می‌شود با آن به روز بودن و پیشرفتگی جوامع را سنجید و آنها را از این لحاظ هم با همدیگر مقایسه کرد. بعبارت دیگر در گوهر هر جنبه از زندگی انسان ها می شود وجود یا فقدان آزادی را مشاهده کرد و حدود آن را سنجید. مثلاً این روزها که جوانان ایران علیه پوشش اجباری یا حجاب برخاسته اند، این برخاستن را می شود نوعی طلب همان آزادی بدیهی انسانی دانست که بوسیله حکومتی ایدئولوژیک سرکوب شده. البته همین سرکوب آزادی را در حوزه های دیگر هم می شود مشاهده کرد،

از جمله سلب دائم آزادی مشخصی که بخش بزرگی از ملت ایران را به محرومیت کشانده. منظور آزادی رفت و آمد و مسافرت است که ظاهراً بسیار بدیهی تر از آزادی پوشش است و کمتر مورد اعتراض به نظر می رسد اما در عمل به همان اندازه محدود و فروبسته است. ملل جهان که در هفتادسال اخیر توانسته اند در سازمانی بین المللی گرد هم بیایند و با ارائه اعلامیه جهان گستر حقوق بشر توانسته اند تعریف جدیدی از وضع زندگی در یک جامعه معمولی را ارائه بدهند، با توجه به آزادی های منتشر در زندگی انسان امروز، به آزادی رفت و آمد و سفر هم توجه کرده اند و ماده ۱۳ این اعلامیه می گوید: «هر شهروندی حق آزادی جابه جایی در داخل کشور خود و اقامت در هر نقطه ای درون مرزهای آن کشور را دارد و همچنین هر انسانی محق به ترک هر کشوری، از جمله کشور خود، و یا بازگشت به کشور خویش است». بدین ترتیب، میزان آزادی رفت و آمد یا سفر افراد جامعه از جمله مواردی است که در تعیین درجه و شاخص آزادی بشر مورد استفاده قرار می گیرد و شاخص آزادی را برای همه کشورها بین ۰ تا ۱۰ را در نظر می گیرند. در آخرین بررسی ها، از بین ۱۶۵ کشور، سوئیس با امتیاز ۸٫۴۸ در رتبه نخست قرار دارد و ایران، با امتیاز ۵٫۰۶ و در وضعیتی بدتر از عراق و سومالی، رتبه ۱۶۰ ام را دارد. بدون وجود اینگونه آمار هم، کافی است وضعیت زنان ایران را در رابطه با این نوع آزادی در نظر بگیریم تا متوجه بشویم که زن ایرانی نه تنها از فقدان آزادی پوشش رنج می برد، بلکه در مورد آزادی رفت و آمد و سفر هم دچار محظورات فراوان است. البته باید توجه داشت که این مشکل هم تنها گریبانگیر زنان ایرانی نیست و در واقع در دنیای امروز، این حق بدیهی در بعضی از کشورها بطور دائم از زنان سلب شده؛ بخصوص کشورهایی که در خاورمیانه و شمال آفریقا قرار دارند و از نظر میزان این آزادی به طور میانگین نسبت به سایر قسمت های دنیا در وضعیت بدتری قرار دارند. در این کشورها با پدیده ای روبرو می شویم که اگرچه برخاسته از جوامع مردسالار است اما از طریق مذهب و سنت، و در اغلب موارد، از طریق بازوی قدرت حکومتی تبدیل به هنجار و ارزش غالب شده. به عبارت دیگر، در جوامع مردسالار، اِعمال قیمومیت سنتی مردان بر زنان زیربنای مقررات قانونی ایجاد محدودیت برای زنان است. در بخش های سنتی این کشورها زنان حتی برای رفتن به خارج از خانه دچار ممنوعیت شرعی هستند و بطور عمومی هم برای گرفتن پاسپورت و خروج از کشور باید از پدران، شوهران، یا اقوام نزدیک مرد خانواده که به عنوان قیم قانونی تعیین شده اند، اجازه بگیرند. در بسیاری از موارد هم آنها طبق قانون ملزم‌اند تا در جایی که شوهرشان برای زندگی انتخاب کرده است زندگی کنند. توجه کنیم که خیلی از متفکرین این سلب آزادی را صرفا ناشی از ارزش های جامعه مردسالار می دانند و معتقدند که با تحولات و دگرگونی های جوامع، می شود امید داشت که اینگونه ارزش ها به تدریج متحول بشوند. اما بدیهی است که وقتی پای احکام و قوانین لازم الاجرای عمومی در میان باشد، چنین تحولی بسیار تدریجی و اغلب ناممکن خواهد بود. مثلا در کشور ما، با اینکه می دانیم محدودیت های مربوط به آزادی زنان در امر رفت و آمد و سفر را نمی شود به شکل مستقیم از منابع اولیه دینی اتخاذ کرد، اما حکومت اسلامی در ایران همواره ادعا می کند که بر اساس احادیث و آیات قرآن می‌شود چنین گفت که چون مردان بر زنان قیمومیت و ریاست دارند پس زنان برای خروج از منزل و سفر به اجازه پدر، برادر،  همسر و دیگر قیم های مرد خانواده نیاز دارند. البته بعضی از کشورهای مسلمان، مثلا حتی عربستان سعودی، سعی در ایجاد اصلاحاتی در زمینه برابری جنسیتی و آزادی سفر دارند و در این راستا به طور مثال در سال ۲۰۱۹ دولت عربستان اعلام کرده است که زنانی که بالای ۲۱ سال دارند می توانند به تنهایی برای دریافت گذرنامه اقدام کنند. اما برخی دیگر از کشورها همچنان مشغول ایجاد قوانین غیرانسانی و سخت گیرانه تر هستند. مثلا پس از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، زنان حتی حق ندارند بدون همراهی یکی از خویشاوندان نزدیک مرد، مسافتی بیش از ۷۵ کیلومتر را طی کنند! بهرحال معلوم است که چنین قوانینی در کشور ما نه تنها در تضاد با رعایت حق کرامت انسانی هستند، بلکه تعداد زیادی از ایرانیان را از امکان رشد همه جانبه محروم می کنند.

مثلاً در طی سال های اخیر ورزشکاران زن بسیاری امکان حضور در مسابقات بین المللی را از دست دادند چرا که همسران آنها به دلایل واهی مانع سفر آنها شده اند. محموعاً، رژیم غیر سکولار مسلط بر ایران، بر پایه برداشت خودش از اسلام، قوانینی را جهت جلوگیری از برخورداری زنان از ابتدایی ترین حقوق خودشان وضع کرده و می کند. اما بد نیست توجه کنیم که جامعه جوان و دستخوش تحول ایران، بی اعتنا به احکام فرسوده مورد استناد رژیم اسلامی، در بسیاری از ارزش های سنتی تجدید نظر کرده است و خیلی بسیاری از مردان ایرانی حالا دوشادوش زنان ایران در تلاشند تا راهی بسوی استقرار آزادی رفت و آمد و مسافرت برای جامعه زنان ایران پیدا کنند. توجه کنیم که این تلاش در وضعیتی صورت می گیرد که خود مردان هم از همین بابت دچار محدودیت و گرفتاری های گوناگونی هستند.

مثلا رژیم اسلامی، کشور اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد و رفتن به آن کشور برای ایرانیانی که با پاسپورت صادر شده حکومت اسلامی سفر می کنند، مشکلات خطرناکی را بوجود می آورد. در این مورد کار بجائی کشیده است که دولت اسرائیل بر پاسپورت ایرانی، چه زن و چه مرد مُهر ورود نمی زند. چرا که وجود مُهر ورود به اسرائیل در پاسپورت، نشان ارتکاب جرم محسوب شد و محرومیت هائی را در پی دارد. با توجه به احکام شریعت آخوند ساخته و توجه اجرائی به آنها در قانون اساسی حکومت اسلامی مسلط بر ایران، می شود فهمید که برای رسیدن به آزادی هائی که امروزه برای مردم کشورهای پیشرفته وجود دارد، سرنگونی حکومت ایدئولوژیک مسلط بر ایران و استقرار حکومتی سکولار دموکرات امری ضروری و گریزناپذیر است.  

ویدیوی کامل این برنامه در لینک زیر: