از بیت رهبری به باکینگهام پالاس

هادی خرسندی

جمعه گذشته اتفاق افتاد:

چارلز سوم پادشاه بریتانیا به علت بزرگ شدن پروستاتش به بیمارستان رفت. ما هم می‌رویم به اتاق ایشان در بیمارستان، بعد از عمل جراحی.

نخست وزیر – تعظیم قربان. افتخار دارم که از طرف خودم و هیئت دولت رفع شدن مسئله پروستات حضرتعالی را ….
پادشاه – وات؟

  • پروستات!
    – پروستات وات؟
    – کنگراجولیشنز. تبریک!
    -آقا این دیوونه شده. بندازینش بیرون!
  • نه قربان دیوانه نشده‌ام. اعضای دولت صف بسته‌اند که یکی یکی بیایند توی اتاق!
    -لازم نکرده.
    -رئیس ستاد ارتش چی؟
    -بیخود.
    -فرمانده نیروی هوایی؟ دریایی؟ هوانیروز؟ پلیس اسکاتلندیارد؟
    -هیچ کدام.
    -قربان روحانیون کلیسای انگلستان میخوان بیان برای پروستاتتون دعا بخونن.
    -غلط کرده ن.
    -قربان کریدورهای بیمارستان پره از ملاقاتی‌ها. دونه دونه بازرسی بدنی شده ن.
  • گفتم نمیخوام. عمل پروستات که این قرتی بازی رو نداره. بگو همه شون برن گمشن.
    -چشم قربان ولی اون جماعت آخر کریدور را نمیتونم کاریش کنم. ملاحظه بفرمائید. این فیلمشونه توی موبایل من.
    -یاحضرت عباس! اینا کی ن؟
    -یک هیئتی هستند از جمهوری اسلامی آمدند. رئیس پارلمانشونه با مقامات قضایی و لشگری و پلیس. اصلاح طلب و اصولگرا.
    -وا! چی میخوان؟
    -اومدن بزرگداشت پروستات شمارو تبریک بگن. میگن توی کشور ما رسمه!
    -بهشون بگو اینجا رسم نیست. برگردند ایران به زندگیشون برسند.
  • قربان با خانواده هاشون اومدن. زن هاشون رفتن فروشگاه هرودز. خیلی هم سر اومدنشون دعوا و رقابت بوده. دو سه تاشونم توی راه فرار کردن رفتن کانادا.
    -بگو برن خلوت کنن. بگو خدا روزیشونو جای دیگه حواله کنه.
    -قربان خدا چند سال پیش جای دیگه حواله کرده بوده. فستیوال پروستات رهبرشون در بیمارستان برگذار شده.
    -رهبرشون کیه؟
    -خامنه‌ای خودمون. همون ناقصه. یک پیام هم برای حضرتعالی داده. اگر اجازه میفرمائید اقلاً پیام را بخونم.
    -بخون!
    -بسم الله الرحمن الرحیم. هپی پروستات تو یو. هپی پروستات تو یو. مبارک مبارک پروستاتت مبارک!… اعلیحضرتا! باور بفرمائید اگر از ترس دستگیری توسط پلیس بین الملل نبود شخصاً می‌آمدم به پروستاتبوس مبارک. خدا رحمت کند مرحوم کوئین والده را. همیشه دورادور زیرچشمی به ما عنایت داشتند. اوامری باشه. مجتبی هم اینجا نشسته دستبوس است. دارم آدمکشی یادش می‌دهم. التماس دعا دارد.

در خاتمه به استحضار عالی می‌رسانم که بنده هم دو سال پیش این عمل پروستات را انجام دادم و به قول احمد شاملو: ای پادشاه بریتانیای کبیر، من درد مشترکم، مرا فریاد کن! فدای شما – سیدعلی.


تیرگی روابط با فرانسه

روابط رژیم اسلامی و فرانسه می‌رود که رو به تیرگی برود. ماجرا از آنجا شروع شد که چند روز پیش دو دختر جوان صلح طلب برای جلب توجه سوپ پاشیدند به شیشه حفاظ تابلوی مونالیزا در موزه لوور و در پی آن شروع کردند به شعارهای محیط زیستی دادن. مأموران آمدند آنها را رد کردند و شیشه ضد گلوله هم تمیز شد و مونالیزا هم همچنان دارد لبخند میزند.

چیزی که هست خبر که به ایران رسیده آخوند اژه‌ای رئیس قوه قضائیه پرونده‌ای علیه این دو دختر تشکیل داده، آن‌ها را به خرابکاری، اقدام علیه تمامیت ارضی فرانسه و توهین به امانوئل مکرون متهم کرده و از دولت فرانسه خواسته آن دو دختر را بفرستند اینها در زندان جمهوری اسلامی بهشان تجاوز کنند!

هنوز فرانسه جوابی به این تقاضای قوه قضائیه رژیم نداده. ناظران سیاسی می‌گویند تا دو هفته دیگر اگر جمهوری اسلامی ساقط نشده باشد به فرانسه حمله پهپادی خواهد کرد.


تصمیم نهایی پرزیدنت بایدن

گزارش لحظه به لحظه خبرنگار ما:

خبرنگاران سفت و سخت یقه پرزیدنت بایدن را چسبیدند که چه پاسخی می‌خواهد به کشته شدن سه تن سرباز آمریکایی در اردن بدهد؟

بنا به گزارش خبرنگار ما که در آنجا بوده: آقای بایدن اول یک خرده گوش کرد. بعد چند تا خمیازه کشید. بعد (ببخشید) یکخرده …. ید. (البته نگفت ببخشید). بعد یواش یواش بیدار شد. بعد دوباره خمیازه کشید. بعد سرش خورد به میکروفن. بعد چشم‌هایش را باز کرد، دید یک عده خبرنگار آنجا نشسته‌اند. اول تعجب کرد. بعد دوتا خمیازه کشید. بعد دوباره… (ببخشید). بعد راه افتاد که برود. در همان حال گفت: «باید در این باره با رئیس جمهور صحبت کنم!». بعد چند قدم رفت. بعد دوباره برگشت… خبرنگار ما دیگه حوصله‌اش سر رفت ول کرد اومد.

برگرفته ای از سایت ایندیپندنت فارسی، ۱ فوریه ۲۰۲۴