ميلاد آقائی
در ماه گذشته چندین خبر و مقاله (۱ – ۲ ) دربارهی دیدار با مقامهای دولتی آمریکایی در خبرگاه چاپ شد و همچنین من در مقالهای رویکرد حزب سکولار دموکرات ایرانیان به دیدار با آقای برایان هوک را باز کردم. برای اپوزیسیون سکولار دموکرات ایران که در پی تلاش برای برپایی حکومتی مدرن و سکولار دموکرات در ایران است نیز به کارگیری همهی روشهای سازگار با آماجی که در پیش دارد، ناگزیر و بایسته است. رویکرد به کشورهای دیگر در زمینههای گوناگون سیاسی، نظامی، مالی، کشاورزی و … همیشه مایهی ناسازی در میان بخشهای گوناگون مردم ایران بوده است. این ناهمسازی هماکنون نیز در میان نیروهای دموکراسی خواه دیده میشود.
در جهان گسترده و پیچیده امروز، با گسترش رسانهها و راههای دسترسی و باز شدن پهنای اثر، نمیتوان بدون برآورد چگونگی رفتار و کردار بخشهای دیگر زمین، کاری را به پیشبرد. آشنایی به کارکرد توریهای اجتماعی در دهکده جهانی Global Village و با آگاه بودن به اثر پروانهای Butterfly effect، شناخت ما از زندگی و وابستگیها و پیوستگیهای آن را چند بخشی و ژرف نموده است.
اما داشتن روابط با کشورهای دیگر در هنگامی درست و کارساز خواهد بود که یک حقانیت در این کارکرد از سوی بخشی از اپوزیسیون و مردم ایران پدید آمده باشد و بر پایهی نیرو و ارادهای که از آن پدید میآید برای نزدیک شدن به خواست و دستیابی به آماج از آن بهرهبرداری نمود. آشکار است که کشورهای قدرتمند و در بالای همه، ایالات متحده آمریکا بیش از همهی کشورهای دیگر میتواند نیروی خود را در راه خواستههایش به کار ببرد.
دامنهی منافع آمریکا هم همیشه یکسان و یکدست نیست. گاهی بربنیاد سیاستهای جاری و رویدادهایی که در جهان پدید می آیند، به شیوهی شگفت آوری این دامنه، با دامنهی خواستهای گروههای تروریستی نیز میتواند همپوش شود. در دوران جنگ سرد، اگرچه آمریکا با گروههای خطرناکی مانند القاعده ناسازگاری دارد، اما رویارویی با دشمنی بزرگ و دارای توان نابودی اتمی به نام شوروی، جایی برای دودلی در کمک و یاری رسانی به همهگونه از گروههای کوچک و بزرگ جهادی و چریکی در همکاری در نبرد افغانستان به جا نمیگذاشت. نمونهی این رفتار در جنگ سوریه هم دیده شد. گاهی یاری رسانی به گروههایی که در برابر دولت اسلامی در شام میجنگیدند، مایهی این پندار خام بود که آن گروهها هم پیمان آمریکا هستند، در حالی که از نگاه فرماندهان ارتش آمریکا آنها تنها سربازانی ارزانتر و با کارکرد اجتماعی نزدیک به صفر در جامعه آمریکا بودند.
در دوران اوباما به همین شیوه، دامنهی منافع آمریکا با منافع دولت اسلامی در ایران، همپوش شد و درست در هنگامی که دولت اسلامی ایران به لبهی فروپاشی مالی و ورشکستگی رسیده بود، آن را از تنگنا رهانید تا گرفتاریهای بزرگتری بیش از جنگ سوریه دامنگیر امنیت خاورمیانه نشود.
پس از به روی کار آمدن رئیس جمهور دونالد ترامپ، نگاه او به ایران و امنیت جهانی به گونهای بود که بسیاری از مبارزان آزادی و دموکراسی ایرانی را خوشحال نمود. این خوشحالی از دو دامنه داشت، یکی پایان پشتیبانی آمریکا از ادامهی زندگی حکومت اسلامی در ایران و دیگر در همان راستا، تلاش سرسختانه و پیگیر برای دگرگونی رفتار آن که میتوان گفت راهی به سرنگونی حکومت اسلامی بود.
اما تا کنون اپوزیسیون سکولار دموکرات نتوانسته است از این دامنهی منافع یکسان به خوبی بهره ببرد. از سویی نگرانی بسیاریها دربارهی گرفتن هرگونه کمک از آمریکا و از سوی دیگر تلاش بخشی از اپوزیسیون برای به رخ کشیدن ویژگیها شخصی یا کوچک به مقامهای دولتی آمریکا، نتوانسته است از پشتیبانی این نیروی بزرگ جهانی به درستی کاربری نماید.
یکی از پدیدههای کاریکاتوری که چندین بار است که دیده میشود، تلاش بسیار سادهدلانه اما پیگیرانه برخی ایرانیان در آمریکا برای نامه نگاری یا به راه اندازی پتیشن دربارهی امور ایران به حکومت آمریکا است.
برای نمونه در تارنمای کاخ سفید، بخشی هست که به شما میگوید اگر آمریکایی هستید میتوانید برای اموری که دولتمردان آمریکا باید در برابر آن پاسخگو باشند، یک پتیشن به راه بیاندازید و در مدت یک ماه از جمعیت سیصد و بیست و هفت میلیونی آمریکا صد هزار امضا گرد بیاورید تا درخواست شما به جریان پیگیری بیفتد. افسوس اینکه برخی ایرانیان با تلف کردن توان و سرمایه خود و دیگران، درخواستهایی مانند بازگشت به قانون مشروطیت را در آنجا فایل میکنند و از مردم میخواهند که برای آزادی ایران آن را امضا کنند. اگر نگوییم پشت این روشهای بیمایه و پوچ که از نگاه حقوقی و سیاسی هیچ حقانیتی ندارند، توطئهای در کار است، اما میتوان گفت که جدی نبودن بخشی از کنشگران سیاسی و کمکاری مردم ایران، جا را برای این رفتارهای ناشایست باز میگذارد.
پیوند به تارنمای کاخ سفید درباره پتیشن:
https://petitions.whitehouse.gov/about
اول ارديبهشت ۱۳۹۸ – ۲۱ آوريل ۲۰۱۹