برای یک زندگی معمولی؛ همه با هم یا قطبی شدن

اسماعیل نوری‌علا
می خواهم راجع به یکی از مسائلی صحبت بکنم که به نظرم کار مبارزه با حکومت اسلامی مسلط بر کشور ما را به کندی کشانده است و در نتیجه استقرار یک زندگی معمولی را که در دنیای آزاد یک ماهیت بدیهی دارد اما در طی ۴۰ سال گذشته در کشور ما ناممکن بوده و شده،وجود نظریه ای که به نام اتحاد همه باهم علیه حکومت اسلامی مطرح است. و برای اینکه نشان بدهم اثرات نامطلوب این قضیه چیست؟ لازم است که ابتدا مختصری راجع به ساختار یک مبارزه با شما صحبت کنم.

از نظر من هر مبارزه دارای سه بعد کاملا متفاوت از هم است که «هدف»، «استراتژی» و «تاکتیک» نام دارد. می دانم برای استراتژی و تاکتیک در فارسی اخیر الفاظی گذاشته شده، ولی من چون بلد نیستم همان کلمات فرنگی را به کار می برم. «هدف» در واقع آن نتیجه غایی و نهایی و مطلوب هر مبارزه‌ای است. اما «استراتژی» هدف نیست، بلکه با توجه به آن هدف به راه های ممکن برای رسیدن به هدف و بخصوص موانع کار و چگونگی کنار گذاشتن آن موانع از سر راه توجه دارد.

«تاکتیک» هم اقدامات مرحله‌ای و خورده‌ای است که در طی اجرای استراتژی در مورد آنها تصمیم گرفته می‌شود و در صورت برخورد به مشکل یا ناکامی می شود آنها را به آسانی تغییر داد، بدون اینکه استراتژی و هدف صدمه ببینند. در واقع میزان شتاب در تغییر، عامل نشان دهنده و جداکننده سه جنبه از مبارزه است. هدف مبارزه اقریبا تغییرناپذیر است.

یعنی اگر هدف تغییر کند در واقع ما با یک مبارزه دیگری سرکار خواهیم داشت، مبارزه قبلی را کنار گذاشتیم. تغییرات در استراتژی هم ممکن هست اما بسیار نادر و کند اتفاق می‌افتد بخصوص این شرایط بیرون از مبارزه هست که می‌تواند تغییراتی را در استراتژی لازم و ممکن بکند. تاکتیک ها هم البته با شتاب بیشتری می توانند تغییر کنند. برای روشن شدن مطلب می شود دیدکه هدف مبارزه ما در اپوزیسیون علیه حکومت اسلامی، مستقر ساختن حکومتی در ایران است. که حالا ببینید از دل یک قانون اساسی دموکراتیک و لزوماً سکولار بر آمده باشد،

اما خوب در سر راه رسیدن به این هدف موانع مختلفی وجود دارد که اتخاذ استراتژی های معینی را برای رفع آنها و رسیدن به هدف مبارزه باید در نظر گرفت و راه را هموار کرد. در این نگاه برانداختن یا به قول ما سکولار دموکرات ها «منحل»کردن حکومت اسلامی هدف ما نیست، بلکه بخشی از استراتژی ما است. چرا که می دانیم تنها با منحل کردن حکومت اسلامی است که راه برای رسیدگی به زندگی معمولی در یک جامعه رها شده از چنگال ایدئولوژی باز می شود. حال باید دید که در نظریه «همه با هم» منظور از اتحاد در هدف است یا در استراتژی؟ اگر نیروهایی با هدف های متفاوت و گاه متضاد یکدیگر بر سر استراتژی براندازی حکومت اسلامی توافق کنند، حاصل کارشان از هم اکنون آشکار است، آنها دشمن مشترک خودشان را از سر راه برمی‌دارند اما پس از آن به خاطر اختلاف هایی که با هم دارند در هدف و تا زمان فروپاشی رژیم در زیر قالی پنهان کرده بودند، موجب شروع دوران پر از تشتت و درگیری و نبرد های مختلف می‌شوند.

نمونه می‌خواهید همان فتنه موسوم به انقلاب ۵۷. در آن سال همه نیروها زعامت خمینی را برای منحل ساختن حکومت سلطنتی پذیرفتند. به چه سودایی؟ به این سودا که پس از این براندازی خودشان خواهند توانست قدرت را در دست بگیرند و بقیه را کنار بزنند. اگر چنین نظری وجود نداشت، پس از پیروزی فتنه ۵۷ اصلاً آن همه جنایت رخ نمی‌داد. شما نگاه کنید همه متحدین خمینی از آیت الله شریعتمداری گرفته تا مجاهدین، فداییان، جبهه ملی، حزب توده و سایر سازمانهای کمونیستی همه قتل عام شدند. چرا؟ چون آنها همه به اشتباه بر سر استراتژی با خمینی بیعت کرده بودند نه در سر هدف. در حالی که آن مرد خدعه گر پس از انحلال رژیم اسلامی شعار جمهوری اسلامی -نه یک کلمه کمتر نه یک کلمه بیشتر- را مثل زهر پر شده در کپسول بهار آزادی به خورد آن بقیه داد بود. اما آیا می شود نتیجه گرفت که منظور از نظریه همه با هم، اتحاد در هدف است؟ توجه کنید که در این صورت، مثلاً اگر هدف ما استقرار یک حکومت لیبرال سوسیال سکولار دموکرات در ایران یکپارچه باشد، آن وقت ما می توانیم به اتحاد با تجزیه طلب ها با ایدئولوژی مداران با اسلامیست ها با مجاهدین، فدائیان و غیره اقدام بکنیم و دل ببندیم؟ آیا اصلاً چنین اتحادی در هدف ممکن است؟ از نظر حزب ما پاسخ به این پرسش منفی است. این نیروها هرکدام هدف مستقل و متفاوت خودشان را دارند و اگر دنبال اتحاد بر سر ایدئولوژی می روند به خاطر این است که فکر می‌کنند در فردای سرنگونی رژیم خودشان قدرت را به دست می‌گیرند و بقیه را سرکوب می کنند.

به همین دلیل است که حزب ما از روز اول با نظریه همه با هم مخالفت کرد و حتی در این راستا برخی از اعضاء خوش خیال خودش را هم از دست داد. ما در برابر نظریه فریبنده و خطرناک همه با هم به اتحاد نیروهایی معتقد بودیم که دارای هدفی مشترک باشند و بعد از اشتراک هدف و به علت آن، بروند و استراتژی متحدی را بپذیرند و پس از سرنگونی رژیم هم اگر قدرت به دست هرکدامشان افتاد، برنامه های مختلف خودشان را برای رسیدن به هدف در یک مقابله متمدنانه و دموکراتیک مثلاً مبارزه انتخاباتی مطرح بکنند. یعنی موضع ما از همان ابتدای تاسیس حزب، یافتن نیروهای و سازمان های دیگری بوده که بتوانند با ما هم هدف باشند. این روزها برخی ها با استفاده از واژه هایی که بار منفی دارند، می کوشند مواضع ما در این باره را تخطئه کنند. مثلاً معتقدند که نتیجه باور نظریه ما جامعه را پلاریزه یا قطبی می کند. اما اگر دقت کنیم جامعه ما چه در داخل و چه در خارج از کشور هم اکنون پلاریزه هست و همانگونه که گرگ و میش، آتش و پنبه را نمی‌شود با هم آشتی داد، تفاوت های ایدئولوژیک آنها جامعه را هم اکنون دو قطبی کرده است.

اما به نظر ما آنچه این واقعیت انکارناپذیر را که زیر فرش کرده بودند این روزها علنی و آشکار کرده داستان وکالت دادن به شاهزاده ای است که همواره به صراحتاً، ایرانی سکولار، دموکرات، آزاد و آباد را خواستار بوده اما تا همین اواخر بر اثر تلقین مشاوران ناشی، تصور می کرد که شعار امروز فقط اتحاد می تواند کارساز باشد. اما تجربه بلند ایشان در سر و کله زدن با نیروها و شخصیت‌های مختلف از یک طرف، پیدا شدن انقلاب بزرگ کنونی ملت ایران علیه حکومت اسلامی و خواستاری یک زندگی معمولی از طرف دیگر، همراه با آن شوری که وکالت دادن به او ایجاد کرده موجب شده که اکنون او بتواند در مقابل نیروهای ایدئولوژی زده غیردموکراتیک غیرسکولار و تجزیه طلب موضع گیری صریح و آشکار بکند و در نتیجه وکیل بزرگترین جمعیت سیاسی ایران بشود که دموکراسی و سکولاریسم و رفاه و آزادی و آبادی را بر هر نوع حکومت ایدئولوژیک ترجیح می دهند. در نتیجه این روند است که او اکنون پیشاهنگ یک نیروی سیاسی خاص در مقابل نیروهای دیگری شده است و به همین سبب او هم به قطبی کردن اپوزیسیون متهم می‌شود.

اما ما که از روز اول معتقد بودیم که این جامعه قطبی است و ما باید نیروهای سکولار دموکرات را گردهم بیاوریم، از موضع‌گیری‌های صریح شاهزاده پشتیبانی می‌کنیم و از اعضاء گسترده ترین نیروهای اجتماعی کنونی بخصوص در داخل کشور می خواهیم که با هر وسیله ای که در اختیار دارند این «وکیل» خود را به جهانیان بشناسانند.

ویدیوی کامل این برنامه در پیوند زیر: